بپا

/bepA/

    minder
    tail
    tender
    watchman

مترادف ها

observing (صفت)
مراقب، بپا

surveillant (صفت)
مواظب، بپا

پیشنهاد کاربران

واژه وفا از واژه پاییدن ساخته شده است
بپا : [عامیانه، اصطلاح] مواظب باش، متوجه باش.
مراقب، جاسوس
مثال: براشون بپا گذاشتن
حالت امری: مراقب باش
مثال: بپا نخوری زمین

بپرس