بوقلمون

/buqalamun/

    turkey
    fowl
    chameleon

فارسی به انگلیسی

بوقلمون ماده
turkey - hen

بوقلمون نر
gobbler, turkey - cock

بوقلمون و غاز
poultry

مترادف ها

turkey (اسم)
بوقلمون، واخورده

پیشنهاد کاربران

این ریشه یابی اصلا معقول بنظر نمی رسد به دلایل زیر
1. معمولا اگر کلمه ای وارد زبانی شود کوتاه تر میشود نه بلند تر و با زبان مقصد هماهنگ و هم آواتر می شود.
3. چطور کملون یا چملون می تواند در ترکی و فارسی به بوقلمون تبدیل شود.
...
[مشاهده متن کامل]

3. چگونه در فارسی معنی از آفتاب پرست به بوقلمون تغییر کرده است
4. با کلمه میمون به لحاظ ساخت واژه نزدیکی دارد
5. در بقیه زبانهای اروپایی فرمت چملون یا کملون فرق دارد.
6. کلمه در لاتین وجود ندارد و با تجزیه کلمه به دو بخش برایش معنی احتمالی درست شده است. اونم لاتینی که ادعا می کنندواسه همه گونه ماهی و گیاه کلمه دارد.
7. اگر اسم نوعی پارچه بوده که به اسم حیوان تعمیم داده شده ریشه کلمه باید اسم خاص سازنده یا بافنده پارچه و یا محل بافت باشد که چنین چیزی وجود ندارد.
نتیجه اینکه کلمه در زبان لاتین و زبان هایی اروپایی وجود ندارد و صرفا یک حدس و گمان هست که با پر رویی تمام به صورت قطعی ارائه شده است. جای کار دارد

آقای مدیاتک خیلی جالبه. خمای به خاک نزدیک هست؟ اولا نوشتن شیر زمینی نه شیر خزنده. چمای هست
خیلی جالبه اروپایی ها برای هر چیزی به صورت فیک ریشه درست می کنند. بوقلمون از ترکی رفته توی زبون های اروپایی و با حذف بو کلمه قلمون رو چملون یا کملون میگن. بعد براش ریشه درست کردن شیر زمینی. چقدر جاعل هستند. جالبه خیلی هاشون کملون میگند ولی برای کلمه چملون ریشه در میاره
بوقلمون به مانکِ رنگارنگ است ( دیبا یا پارچه ای که هر لحظه رنگ عوض میکند ) همچون حِربا که یعنی آفتاب پرست ( حیوانی که رنگ عوض میکند )
در فرهنگ واژه بزرگ دهخدا واژه هربه رو جایگزین بوقلمون کرده است که خود واژه بوقلمون معرب خامائیلئون یونانی است.
...
[مشاهده متن کامل]

که بی شک واژه حربا خود معرب واژه هربه است.
اما بهترین برابر برای واژه بوقلمون به پارسی، واژه پیل مرغ می باشد.
که پیل یعنی بزرگ ؛ همچنین که پیل در زبان گیلکی ( پیلاتَه، پیل )
یعنی بزرگ
که ایرانیان به حیوان خیلی بزرگ پیل می گفتند.
که اعراب آن را فیل خواندند به علت نداشتن واگِ "پ"
همچنین این واژه یعنی فیل در قرآن نیز به همین معنا آمده است .
پس بهترین واژه معدل برای بوقلمون "پیل مرغ" است.
جالبه که افغان ها هنوز هم به بوقلمون فیل مرغ می گویند.
البته در برخی نقاط به بوقلمون خروس هندی نیز می گویند.

واژه بوقلمون معرب واژه یونانی xamaileon می باشد که �بو� در ابتدای آن به معنای پدر می باشد
و در اصل به معنای شیر خزنده ( leonشیری که xamaiبه خاک نزدیک است ) می باشد که در فارسی آفتاب پرست می شود ولی به نادرست به �خروس هندی� گفته می شود .
این واژه در زبان انگلیسی �chamaeleon� خوانده می شود .
فیل مرغ
جایگزین بسیار مناسب برای بوقلمون ؛ فیل مرغ می باشد.
مرغی که شبیه فیل خرطوم دارد .
* در تمام نواحی افغانستان بجای بوقلمون از واژه فیل مرغ استفاده میشود.
واژه بوقلمون
معادل ابجد 234
تعداد حروف 7
تلفظ buqalamun
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [معرب، مٲخوذ از یونانی] ‹ابوقلمون›
مختصات ( قَ لَ ) [ معر. ] ( اِ. )
آواشناسی buqalamun
الگوی تکیه WWWS
شمارگان هجا 4
منبع واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی معین
🧸 کلماتی کاربردی برای توصیف صدای حیوانات مختلف: 📢
❗️نکته: بعضی صداها در حیوانات مختلف مشترک است. . .
✅ سگ: bark / woof 🐶
✅ سگ ( در حین عصبانیت ) : growl 🐶
✅ توله سگ: yap 🐶
...
[مشاهده متن کامل]

✅ بز یا گوسفند: bleat 🐏
✅ پرنده یا میمون: chatter 🐧 🐒
✅ قورباغه: croak / ribbit 🐸
✅ مار: hiss 🐍
✅ گرگ یا سگ: howl / growl / bay 🐺
✅ گربه: meow / purr 🐈
✅ گاو: moo / low 🐄
✅ خوک: oink / grunt 🐖
✅ فیل: trumpet 🐘
✅ پرنده: chirp / tweet / twitter / sing 🕊
✅ اسب ( شیهه ) : neigh / whinny / nicker 🐎
✅ زنبور: buzz 🐝
✅ مرغ: cluck / cackle 🐔
✅ خروس: cock - a - doodle - doo / crow 🐓
✅ غاز: honk / quack 🪿
✅ اردک: quack 🦆
✅ موش: squeak 🐀
✅ عقاب: screech / scream 🦅
✅ جغد: hoot / screech 🦉
✅ خفاش: screech 🦇
✅ شیر، خرس، ببر: roar 🦁 🐅 🐻
✅ کلاغ: caw 🐦‍⬛️
✅ خر، گورخر، الاغ: bray 🦓
✅ شتر: grunt 🐪
✅ جیرجیرک: chirp / creak 🦗
✅ دلفین: click 🐬
✅ بوقلمون: gobble 🦃
✅ زرافه: bleat 🦒
✅ صدای هر جوجه پرنده: cheep 🐥
✅ شغال: howl
✅ کفتار: laugh / scream
✅ صدای هر حیوانِ نر بزرگ: bellow 🐋
✅ صدای هر حیوانی که از روی خشم باشه: snarl 😾
✅ صدای کشیدن هوا داخل بینی: sniff 😪
✅ صدای بیرون دادن هوا از داخل بینی: snort 😤

مرحوم دهخدا میگوید واژه هربه و اژنیان معادل آن است
شوال
خروس هندی
مرغ هندی
یه پرنده هست
بزرگتر از مرغ ( ۳ یا ۴ برابر مرغ )
در پارسی: شواد ( šav�d ) یا پیروج
از نسک: برابر های پارسی، ابواقاسم پرتو
تاتا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس