بوسه

/buse/

    kiss
    osculation

فارسی به انگلیسی

بوسه تند و دوستانه
peck

بوسه چسباندن
smack

بوسه دادن
to allow to be kissed

بوسه زدن بر
to kiss

بوسه فرانسوی
french kiss

مترادف ها

buss (اسم)
بوس، بوسه، ماچ

kiss (اسم)
بوس، بوسه، ماچ

osculation (اسم)
برخورد، بوسه، تماس، اشتراک صفات

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
واژه ی بوسه از ریشه ی واژه ی بوس و ه فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

بوسهبوسهبوسهبوسه
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است.
نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

بوسهبوسهبوسهبوسه
بوسیدن، بوس یا بوسه عبارت است از لمس یا فشار دادن لب های یک فرد بر روی لب ها یا سایر اجزای فرد دیگر. معانی فرهنگی بوسه بسیار متفاوت است. بسته به فرهنگ و زمینه، بوسه می تواند شامل انتقال احساساتی همچون عشق، اشتیاق، رمانس یا رمانتیک، کشش جنسی، آمیزش جنسی، برانگیختگی جنسی، محبت، احترام، احوال پرسی، دوستی، صلح و آرزوی موفقیت به همراه موارد بسیار دیگر باشد. در برخی مواقع، بوسه می تواند تنها نماد یک ژست نمادین برای ارج نهادن به فداکاری یا ایثار باشد. بوسه از لب نشانی از علاقهٔ بسیار زیاد و عشق فراوان است.
...
[مشاهده متن کامل]

بوسه، اسم مرکب از: بوس + ه ( پسوند سازنده اسم ) از مصدر بوسیدن در زبان ایرانی - پهلوی میانه Būsītan واژه ای نام آوا است؛ یعنی نامش برگرفته از صدایش است. فشار دو لب بر همدیگر و باز شدنش آوایی شبیه واژه ماچ یا بوسه می سازد. بوسی تن بعدها بوسی دن شده و حرف ت جایش را به حرف دال داده. محکم است که بوسه از ریشه «بساویدن» به معنی لمس کردن باشد. واژه بوسه فارسی است. در زبان آلمانی واژه مشابهی ( Bussi ) به همین معنا است.
انسان شناسان هنوز به یک اتفاق نظر در مورد اینکه آیا عمل بوسیدن یاد گرفتنی می باشد یا غریزی، نرسیده اند. این عمل ممکن است با عمل تمیز کردن که در بین برخی حیوانات دیده می شود ارتباط داشته باشد. کریستوفر نیروپ متخصصی است که انواع بوسه ها را شناسایی و طبقه بندی کرده است و خاطرنشان می نماید که؛ مقوله های بوسه تا حدودی در هم تنیده هستند و بیشتر مواقع همپوشانی دارند. از جمله بنا بر اظهارات وی، فرانسوی ها ۲۰ و آلمان ها ۳۰ گونهٔ مختلف بوسه دارند بوسیدن لب های شخص دیگر در بسیاری از فرهنگ های جهان به یک بیان مشترک برای ابراز محبت یا شادباش گرم تبدیل شده است. نیروپ همچنین می نویسد که بوسه می تواند برای بیان احساساتی عاری از عناصر شهوانی مورد استفاده قرار بگیرد و با این تفاسیر، می تواند بسیار عمیق و ماندگار باقی بماند. او می افزاید: چنین بوسه هایی می توانند بیانگر عشق، به معنای واقعی کلمه باشند که حاکی از پیام محبت، وفاداری، قدردانی، شفقت، همدلی، شادی شدید یا اندوه عمیق باشد. :   79

بوسه
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/بوسه
منبع. کتاب فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان فارسی دکتر منوچهر آریان پور کاشانی
بوسه
بظاره. [ ب ِ رَ ] ( ع اِ ) آواز و صدای لب در هنگام بوسه. ( ناظم الاطباء ) .
( قبلة ) قبلة. [ ق ُ ل َ ] ( ع اِ ) بوسه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) .
آن تلخ وَش که صوفی ام ُّالخَبائِثَش خواند
اَشهی لَنا و اَحلی مِن قُبلَةِ العَذارا
حافظ
فراموشم در خراسان قدیم در پهلوی ماچ و زاری پچی هم میگویند البته پچی زیاد تر به کودکان استفاده میشود Pachy
در خراسان قدیم ماچ و زاری هم میگویند مگر ماچ رایج است و به جز در رسانه کسی بوسه نمیگوید و زاری زیادتر در دهات دور افتاده رایج است من کودک بودم وقتی روستا میرفتم برایم میگفتن بچیم بیا زاریت کنم
لمس سطحی، با لب .
ابراز احساسات با لب.
نشستن لب بر روی چیزی.
قرار گرفتن لبان بر روی هم.
تماس لب
بوسه چاک:بوسه ای پرشور و به آرزو خواسته شده ، بوسه ای صدا دار
سرش تنگ بگرفت و یک بوسه چاک
بداد و نبود آگه از شرم و باک
دکتر کزازی در مورد این واژه می نویسد: 《 بوسه ی چاک آمیغی ( ترکیبی ) است شگرف و نو آیین که بگمان ، در معنی بوسه ای به کار رفته است که با آواز دهان همراه است و از آن ، به کنایه ی ایما، بوسه ی پرشور و بآرزو خواسته شده 》
...
[مشاهده متن کامل]

نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۳۸.

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)