بوس

/bus/

    kiss
    osculation
    peck
    smooch

فارسی به انگلیسی

بوس و کنار
kissing and cuddling (or hugging). necking

بوس کردن
buss, smooch, to kiss

بوس کننده
kisser

مترادف ها

buss (اسم)
بوس، بوسه، ماچ

kiss (اسم)
بوس، بوسه، ماچ

پیشنهاد کاربران

خورش دادشان لختکی از سبوس
بدان تا گذارند روزی به بوس
فردوسی بزرگ، جلد دوم شاهنامه تصحیح خالقی مطلق، پادشاهی کیکاووس
بوس به معنی سختی، فقر، درویشی
بوس، بوسه: نهادن دو. لب بر روی کسی یا چیزی به نشانه عشق، دوستی، احترام یا تقدس.
( Le Petit Robert 1 )
فقر
منبع. کتاب فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان فارسی دکتر منوچهر آریان پور کاشانی
بوس
تماس جسمی لب انسان است با هر موجودیتی در جهان و این تماس در هر حالت ( به اجبار ، اختیاری ، در غم ، شادی ، عشق بازی و . . . ) که اتفاق افتد همزمان احساسات درونی و روحی فرد را نیز برانگیخته میکند.
به فارسی بوسه
و
به انگلیسی Kiis
به فارسی: بوسه ❤
به انگلیسی: Kiss 💋
به فرانسوی: Baiser ❣
به انگلیسی میشه Kiss
به فرانسوی میشه Baiser

بپرس