بورس

/burs/

    brush
    stock exchange
    bourse
    grant
    scholarship

فارسی به انگلیسی

بورس اموزشی
scholarship

بورس تحصیلی
fellowship, studentship

مترادف ها

exchange (اسم)
تعویض، صرافی، معاوضه، بورس، عوض، مبادله، تسعیر، تبادل، اسعار، ردو بدل کننده، ردوبدل ارز، صرافخانه، جای معاملات ارزی و سهامی

bourse (اسم)
صرافی، کیسه، بورس، حمل، قیمت

burse (اسم)
خیم، بورس

پیشنهاد کاربران

کمک هزینه تحصیل، خرجِ تحصیل
بورس کلمه ای است فرانسوی به معنای “مبلغ مستمری ای که دولت یا موسسات خصوصی به دانش آموز یا دانشجو به عنوان هزینه ی تحصیل می دهند. ”
ولی بورسیه که آن هم کلمه ای فرانسوی است “به دانش آموزی که از این مستمری برخوردار است” اطلاق می شود.
بورس مانند ارز دیجیتال که توافت این دو ارز دیجیتال خرید و فروش پول و بورس خرید و فروش کالا مثلا برا بورس گوهران سرچشمه صبا ساوه ثرود سبزوار و . . . . . .
commodity market بازار بورس کالا
بورس
بازار سرمایه ، بازار سهام
بَراس یا بَراش همریشه با برات و
انگلیسی = price
آلمانی = Preis
و پرسک پهلوی هستند و همگی به مینه قیمت ، ارزش
بها بازار
بهازار، بهاگاد، ارزگان ( زار، گاد، گان: پسوند جا و مکان )
و به جای اینکه بگوییم: طَرَف رو بورسه >>> میتونیم بگیم طَرَف رو دوره
کالایی رو بورسه >>> کالایی رو دوره
ریسک ، قمار

بپرس