بهم خورده


    indisposed
    cancelled
    deranged
    broken

مترادف ها

mussy (صفت)
کثیف، مچاله، بهم خورده

messy (صفت)
کثیف، اشفته، شلوغ، بهم خورده، شلوغ کار

overcrowded (صفت)
بهم خورده

پیشنهاد کاربران

بپرس