بهشتی

/beheSti/

    edenic
    elysian
    heavenly
    paradisiacal
    supernal
    paradisaical

مترادف ها

heavenly (صفت)
علوی، آسمانی، سماوی، روحانی، بهشتی

supernal (صفت)
بلند، علوی، آسمانی، بهشتی، وابسته به عالم بالا

olympian (صفت)
آسمانی، بهشتی، وابسته ب کوه المپ، وابسته به خدایان کوه المپ

elysian (صفت)
اهل بهشت، بهشتی، وابسته به الیسیوم

paradisal (صفت)
بهشتی

skyey (صفت)
آسمانی، بهشتی، آسمان وار، وابسته به آسمان

پیشنهاد کاربران

اهل نعیم ؛ بهشتی. اهل بهشت :
امشب آن نیست که در خواب رود چشم ندیم
خواب در روضه رضوان نکند اهل نعیم.
سعدی.
تو حاصل نکردی به کوشش بهشت
خدا در تو خوی بهشتی بهشت
سعدی
مینوی
بهشتی:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "بهشتی " می نویسد : ( ( بهشتی در پهلوی در ریخت وهیشتیک wēhištīg بکار می رفته است. و بهشت وهیشت wēhišt . " وهیشت " ریخت صفت " برین " ( =عالی ) است از وه wēh ؛ برابر پارسی آن " بهین " است . این واژه از وهیشت اَخْو مانده است که به معنی " هستی یا زندگی بهین " است و نامی است نو " پردیس " را ، آن باغ آیینی بهروزی و نیک اختری در باور شناسی ایرانی . ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( فرو هشته از مشک تا پای موی ،
به کردار حور بهشتیْش روی؛ ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 306. )

طرز نوشتن انگلیسی یا لاتین بهشتی بهشت آبادی

بپرس