بهره وری

/bahrevari/

    boon
    enjoyment
    productivity

مترادف ها

efficiency (اسم)
کفایت، سودمندی، بهره وری، بازده، کارایی، راندمان، تولید، میزان لیاقت، پرکاری، فعالیت مفید، عرضه

پیشنهاد کاربران

Productivity
استفاده
- محظوظ شدن ؛ بهره مند شدن. تمتع بردن :
لوح حافظ لوح محفوظی شود
روح او از روح محظوظی شود.
مولوی.
محظوظ گردیدن ؛ محظوظ گشتن. محظوظ شدن : و دیگر رسایل و رقاع و فصول از انواع به مطالعه ٔ همه محظوظ گشتم. ( مرزبان نامه چ سال 1317 تهران ص 24 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

بهره ور شدن، بهره مند شدن، متمتع شدن، برخوردار شدن، حظ کردن، حظ بردن، لذت بردن، خشنود شدن

طرف بستن
انتخاب بهترین راه بین تمامی راه ها
استفاده بهینه از منابع و امکانات؛ پویایی و زایایی:
زمان، توانمندی ها، نیروی انسانی و. . .
واژه های مرتبط :اثر بخشی، کارایی و. . .

بپرس