بهرام

/bahrAm/

    mars
    masculine proper name
    [astr.] mars
    ares

مترادف ها

mars (اسم)
بهرام

پیشنهاد کاربران

بهرام نام چندین پادشاه از سلسله ساسانی قوم پارس آریایی
____
اقوام پارس ( مازنی، طالشی، لر، دیلمی، گیلک )
اقوام ماد ( کرد، آذری )
اقوام پارت*پهلوی*[تاجیک، افغان، خراسانی )
بهرام: این نام در اوستایی: ورثره بَئُذه vereşrabaoża؛ در مانوی و پهلوی: vahrām. پیروزی، در آستانه ی پیروزی.
بایرام ( بای را ) بای= بیگ مثل حسینی بای رام مثل شهرام. بهرام. مهرام. کهرام. پدرام. سهرام. اهرام. فرهام. آیرام ( آیرملو ) . پارام ( روستایی در اهر ) . پارام پارچا ( پاره وپوره ) . ورهرام. .
بهرام پرودگار ( خدا ) جنگ ایران هم است
بهرام یعنی اعتبار رپ فارسی: )
با سلام و ادب
بهرام در کردی به صورت به رئم تلفظ میشه رئم در کردی ب معنای زمین خوردن یا زدن است مثلا رئمانه مه یعنی اون رو ب زمین زدم براین اساس بهرام در کردی یعنی ب زمین زدن و در هم شکستن دشمن
🌏 🪐 نام سیارات منظومه شمسی به همراه تصویر. . .
بهرام
تعدادی از واژگان علم نجوم به انگلیسی:
astronomy = علم نجوم
The solar system = منظومه شمسی
The sun = خورشید 🌞
Mercury = عطارد، تیر
Venus = زهره، ناهید
Earth = زمین 🌎
...
[مشاهده متن کامل]

Mars = مریخ، بهرام
Jupiter = مشتری، هرمز
Saturn = زحل، کیوان
Uranus = اورانوس
Neptune = نپتون
space = فضا
galaxy = کهکشان
orbit = مدار
meteorite = شهاب سنگ
comet = ستاره دنباله دار
asteroid = سیارک
asteroid belt = کمربند سیارک ها ( بین مریخ و مشتری )
meteor / shooting star / falling star = شهاب سنگی که در حال سوختن وارد اتمسفر زمین می شود
black hole = سیاه چاله
dark matter = ماده تاریک
gravity = جاذبه
axis = محور
star = ستاره
eclipse = خورشید گرفتگی، ماه گرفتگی
solar eclipse = خورشید گرفتگی
lunar eclipse = ماه گرفتگی
supernova = سوپرنوا، ابرنواختر
the Big Bang = بیگ بنگ
constellation = صورت فلکی
cosmology = کیهان شناسی
dwarf planet = سیاره کوتوله
light year = سال نوری
terrestrial = زمینی، خاکی
celestial = آسمانی
extraterrestrial = فرازمینی

درهم شکننده مقاومت، پیروزگر
بهرام = به رام
رام = شادی
به = خوب
بخون
بهرام یعنی سخاوتمند بزرگ با حوصله دقیق او ریز بین
بهرام یعنی بهترین جوان
مریخ.
برای یادسپاری بهترِ برابری مریخ با بهرام می توان شعر معروف خیام را اینگونه خواند:
مریخ که گور می گرفت همه عمر
دیدی که چگونه گور مریخ گرفت
یا
می توان فرض کرد بهرام ( یک ایرانی ) از سفینه فضایی در مریخ پیدا شده در همین حال گورخری می بیند و بهرامی که به شکار عادت کرده بود و ترک عادت برایش سخت، بدون لباس مخصوص در پی گور برمی آیدو. . . . . ( بقیه داستان و تصورسازی با شما )
...
[مشاهده متن کامل]

بهرام:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " بهرام" می نویسد : ( ( بهرام در پهلوی وهرام wahrām بوده است و در اوستایی وِرِثْرَغْنه ، به معنی زننده و کشنده ی ورثره . " ورثرغنه " برابر است با ورْتْرَهَن در وداها که بر نام اِیْنْدِرا خدای هندوست . " ورثره ی " اوستایی و " ورتره ی "سانسکریت در معنی ایستادگی و پایداری است و در پی آن ، " ورثرغنه " و " ورترهن " در معنی " آنکه ایستادگی و پدافند را در هم می شکند و به پیروزی می رسد " . ستاک واژه در " ورثره " ور است ، به معنی گرد چیزی را گرفتن و پوشانیدن که در واژه های " باره " و " دیوار " به یادگار مانده است و غنه ریختی است از ستاک اوستایی جَن ، برابر با هن در سانسکریت و ghan در هند و ایرانی که از آن در پارسی ، زن در زدن و جن در "جنگ " باز مانده است . ورثره و ورتره ، سپس ، در ابرهای سیاه و بی باران که بیهوده خورشید را فرو می پوشند ، نمادینه شده است و به دیوی جهانْ آشوب دیگر گشته است و " ورثرغنه " یا " ورثره کُش" پهلوانی گردیده است که این دیو را از پای در می آورد . از آن است که در باورشناسی ایرانی ، " بهرام " نماد دلیری و جنگاوری است و همتای " مارس " در اسطوره های رومی و " آرِس " ، در اسطوره های یونانی . بهرام ، مانند مارس در زبان های اروپایی ، نام مرّیخ نیز هست . ریخت باستانی بهرام ، در نام این بغ در زبان ارمنی ، پایدار مانده است ؛ بهرام را ، در این زبان ، وهگن vahagan می گویند . ریختی نوتر از آن " وِیْگِن " است که نامی است روا و رایج ، مردان ار منی را . ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( دگر طالع تور ِ فرخنده ، شیر ؛
خداوند ، بهرام بَر خون دلیر ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 344. )

خوشبخت
بهرام : پهلوان نام پرست شاهنامه فرزند گودرز ( از قهرمانان شاهنامه )
دکتر سرامی در مورد شخصیت بهرام می نویسد : ( ( او برازنده ترین پهلوان گودرزیان است مهربان و فداکار و نام پرست است . شخصیت شگفت انگیز این پهلوان جوان از غنای انسانی بی پایانی برخوردار است . هیچ انسان پاکدلی نمی تواند پس از خواندن داستان او و تازیانه اش او را از بن جان نستاید. اوج انسانی اندرون او وقتی است که از گیو می خواهد تا از کشتن تژاو کشنده ی خویش در گذرد و در او به چشم یادگاری از مهربان وی در نگرد . ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( از رنگ گل تا رنج خار، دکتر قدمعلی سرامی، ۱۳۸۳، ص 828. )

بهرام: ستاره مشتری
<< گاه بربنددت به تهمت تیغ
دستِ بهرام، چون قلم، زُنّار>>
دکتر شفیعی کدکنی در مورد این واژه می نویسد: ‹‹بهرام ستاره ی جنگ و خونریزی است و در منسوبات کواکب همواره با تیغ و خشم و سلحشور ی از آن یاد می کنند. >>
...
[مشاهده متن کامل]

( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص۳۶۳. )

بهنرین نام. . . اسم در فردای هر فردی نقش کلیدی و نشانه اعتبار عزت و پیشرفت هر انسانی میشه . . نام بهرام بر هر کس نهاده شده او به درجات اجتماعی خوبی رسیده و مردم اورا دوست و دوست داشتنی بیاد دارند و خواهند داشت زنده باد بهرام فارسی و کوردی و ترک پارسی ایران زمین سپاس
بهرام بهترین بیستم هرماپارسی باستان کرد و کردستانی ها نام اور اولین اسم به یرام یا بایرام . . خدای جنگ. . نیکی و محبت . . . و صلح. . . نام انگلیسی مارس
اسم فرشته. جنگ آور کورد. قدرت
خدای جنگ
Mars سیاره چهارم
ورثرغنه یا بهرام ایزد جنگ و جنگاوری است و همکار میترا ایزد پیمان و خورشید و ایزد نور و باروری می باشد.
روز بیستم هرماه در گاهشمار یا گاهنامه پارسی بهرام روز است.
بهرام. یعنی دوست داشتنی. یعنی مادر دریا
بهرام::در زبان لری بختیاری به معنی
بهترین رام کنند

به کوردی میگن بەیرام و اسم چند تن از بیگ و خوانین موکری است
خدای جنگ
این نام در اوستا " ورثرغنه" ، در پهلوی" ورهرام" ، در ارمنی" وارام" و در گرجی" گورام " می باشد.
بهرام یعنی توانایی خاص. زندگی خاص. بینش خاص
پیروز و قدرتمند - معنی ای که من به اسمم میدم تلاش ها و موفقیت هایم خواهد بود.
بهرام و رهام نام پسر های گودرز بودند . پادشاه کیانی
بهترین رام کننده. روز بیستم هر ماه پارسی
قدرتمند ، غیرت ، مردانگی ، صبور
خاص و قدرتمند
به : بهترین رام : رام کننده و هدایت کننده عهد و پیمان ، روز بیستم هر ماه پارسی و بشارت دهنده پیروزی . . .

از پای درآورنده ی مقاومت ها
به ::بهترین
رام::رام کننده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٨)

بپرس