بهداشت

/behdASt/

    health
    sanitation
    hygiene

فارسی به انگلیسی

بهداشت دندان
dental hygiene

بهداشت رایگان
socialized medicine

بهداشت شناس
hygienist

مترادف ها

hygiene (اسم)
بهداشت، حفظ الصحه، علم بهداشت

hygienics (اسم)
بهداشت، علم بهداشت

پیشنهاد کاربران

من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را کوش.
هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت.
در فرهنگ لرستان به کسی سنجش می گیرند و سخنانی برایش میگویند سفارش ویا سرزنش و سپس در پایان می گویند ( خود کوش ) به پنداشت دیگر آنچه من گفتم ، گفتم و شنیدی دیگر با خودت و کوشیدن وتلاش خودت و بیت شعر حافظ هم همین را می گوید.
بهداشت سه گونه است؛
۱_بهداشت تن.
۲_ بهداشت روان.
۳_بهداشت خرد.
هرچند بهداشت ؛
الف:بهداشت خود.
ب: بهداشت خلق.
ج: بهداشت خدا.
که بجا آوردن این ها روندروای مردمان است.
که بهداشت مادی وبهداشت معنوی را هم می افزاییم.
...
[مشاهده متن کامل]

وارزش زندگی مردم باهر گرا وگرایشی در این آورده ها می باشد. چه ارزش های زنان وچه ارزش های مردان در نمودارهای زندگی بر پایهء راسته ء مادی و معنوی پدیدارها در فرهنگ و شناسی و سرمایه شناسی و سیاست شناسی در فرد وخانواده و جامعه نزد خود نزد خلق نزد خدادر زندگی وتاریخ و جاودانی .

منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
واژه ی بهداشت از ریشه ی دو واژه ی به و داشت فارسی هست خود واژه ی داشت از ریشه ی واژه ی داشتن فارسی هست.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

بهداشتبهداشتبهداشتبهداشتبهداشت
فرهنگستان همچین واژه ایی رو برای حفظ الصحه ساخته
مثلا به جاش میشد واژه "پاک داشت" رو ساخت
بهداشت واژه پارسی است چون از پیشوند به یعنی خوب و پسوند داشت بکارگرفته شده
بهداشت= به داشت
به = درخت میوه
داشت = مرحله دوم از مراحل چهارگانه کشاورزی کاشت داشت برداشت آیش
مانند شرایط مرحله داشت درخت میوه به
بهداشت عبارت است از تأمین, حفظ و بالا بردن سطح سلامت.
واژه ای ایرانی هستش
و در زبان اوستایی باستان یا کردی که اصل زبان ایرانی هستش میشه تندرستی که کرمانجیه
زبان حال مردم کرد در ترکیه
کلمه بهداشت در لاتین