بهتر شدن


    ameliorate
    amelioration
    amendment
    improve
    mend
    progress
    to improve
    to gain in health

مترادف ها

improvement (اسم)
پیشرفت، بهتر شدن، بهبود، تکمیل، تهذیب، تکامل، بهسازی

amelioration (اسم)
بهتر شدن، بهبودی

meliorate (فعل)
اصلاح کردن، ترقی دادن، بهتر شدن، بهتر کردن، بهبود یافتن

ameliorate (فعل)
اصلاح کردن، بهتر شدن، بهتر کردن، چاره کردن، بهبودی یافتن

better (فعل)
بهتر شدن، بهتر کردن، بهبودی یافتن

پیشنهاد کاربران

بهبود
1 ) get better
2 ) amelioration
بهتر شدن
e. g. there has been no further amelioration in her condition
حال او اصلا بهتر نشده است.

بپرس