بهتر

/behtar/

    better
    superior

فارسی به انگلیسی

بهتر اداره کردن
outgeneral

بهتر انجام دادن
best, outstrip

بهتر بازی کردن
outmatch, outplay

بهتر بسته بندی کردن
repackage

بهتر بودن
top, transcend

بهتر بودن از
better

بهتر بودن به مقدار زیاد
outclass

بهتر حدس زدن
outguess

بهتر دوز و کلک سوار کردن
outwit

بهتر رقابت کردن
outrival

بهتر ریاست کردن
outgeneral

بهتر شدن
ameliorate, amelioration, amendment, improve, mend, progress, to improve, to gain in health

بهتر شما
so much the better for you

بهتر فرماندهی کردن
outgeneral

بهتر نشدنی
hopeless

بهتر نما
palliative

بهتر نمایاندن
palliate

بهتر کار کردن
outdo

بهتر کردن
ameliorate, amend, better, cultivate, improve, to improve, to make better

بهتر کردن متن ادبی
emend

مترادف ها

better (صفت)
برتر، بهتر، بیشتر، خوبتر، نیکوتر، چیز بهتر، افضل

پیشنهاد کاربران

سلام ، کلمه بهتر یا بهتر است که جبر ندارد ، برای بیماران قابل تفهیم تر است و نفع فرد را میرساند ، خداحافظ .
منبع. کتاب فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان فارسی دکتر منوچهر آریان پور کاشانی
بهتر
خوشتر. [ خوَش ْ / خُش ْ ت َ ] ( ص تفضیلی ) بهتر. نیکوتر. نکوتر. زیباتر. قشنگتر. ( ناظم الاطباء ) : فردا صبوح باید کرد که بامداد باغ خوشتر باشد. ( تاریخ بیهقی ) . خداوند نیکو بشنود و این بندگان که حاضرند نیز بشنوند تا صواب است یا نه آنگاه آنچه خوشتر آید می باید کرد. ( تاریخ بیهقی ) . پادشاهان بزرگ آن فرمایند که ایشان را خوشتر آید. ( تاریخ بیهقی ) .
...
[مشاهده متن کامل]

گوید از عمر و شادی چه بود خوشتر
مکن اندیشه فردا بخور و بشکن.
ناصرخسرو.
در نظاره او آسمان چشم حیرت گشاده ، تنزهی هر چه دلکش تر و نظاره گاهی هر چه خوشتر. ( کلیله و دمنه ) .
گر دم چنبر چوبین که شنودند خوش است
پس دم آن خوشتر کز چنبر مینا شنوند.
خاقانی.
خاقانیم که مرگم از زندگی است خوشتر
تا چون که نیست گردم داند که هست اویم.
خاقانی.
نفس عنبرین دار و آه آتشین زن
کزین خوشتر آب و هوائی نیابی.
خاقانی.
خوشتر آن باشد که سرّدلبران
گفته آید در حدیث دیگران.
مولوی.

دلچسب تر
خوشترک. [ خوَش ْ / خُش ْ ت َ رَ ] ( ص تفضیلی ، ق مرکب ) کمی خوش آیندتر. قدری نیکوتر. ( ناظم الاطباء ) . کمی بهتر. || نرم تر. آرام تر :
ما که با داغ نام سلطانیم
ختلی آن به که خوشترک رانیم.
نظامی.
...
[مشاهده متن کامل]

فرس خوشترک ران که صحرا خوش است.
نظامی.
|| بسیار خوشتر. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) .

برتر
بهتریدن = بهتر شدن.
بهتراندن = بهتر شدن.
در مقایسه ی دو چیز یا دو کس کاربرد دارد مثلا کار خوب کردن بهتر از کار بد کردن است و نتیجه ی بهتری دارد.
better/best انگلیسی نیز از ریشه بهتر و بهشت فارسی هستند . اینکه این دو صفت برتر و برترین در انگلیسی بی قاعده اند علت همین است.
جالبه بدونین:
بِه = boot ( خوب )
بِهتَر = better ( خوبتر )
بِهِشت/بهست = best ( خوبترین )
نیکوتر، خوب تر

better
better than= بهتر از
احسن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس