traduce (فعل)بد نام کردن، افترا زدن به، لکه دار کردن، بهتان زدن به، رسوا کردنcalumniate (فعل)بد نام کردن، لکه دار کردن، افترا زدن، بهتان زدن به
آب بزشت ( بزشتی ) در جوی کسی راندن ؛ او را بدنام و متهم کردن :یکی چاره سازم که بدگوی مننراند بزشت آب در جوی من. فردوسی.اتهام بستن به+ عکس و لینک