رسیدن، نائل شدن، نائل شدن به، بدست اوردن، پیدا کردن، پیش رفتن، بهبودی یافتن، زیاد شدن، فایده بردن، تسخیر کردن، سود بردن، کسب کردن، فایده دیدن
اصلاح کردن، بهتر کردن، بهبودی یافتن، تکمیل کردن، پیشرفت کردن، بهبودی دادن، اصلاحات کردن
اصلاح کردن، بهتر شدن، بهتر کردن، چاره کردن، بهبودی یافتن
بهتر شدن، بهتر کردن، بهبودی یافتن
اصلاح کردن، بهتر کردن، بهبودی یافتن، ترمیم کردن
بهبودی یافتن، دریافت کردن، شفاء یافتن، بهوش امدن، بهبود یافتن، دوباره بدست اوردن، ترمیم شدن، باز یافتن
بهبودی یافتن، شفاء یافتن، نیروی تازه یافتن
بهبودی یافتن، چیدن، برداشتن، بلند کردن، سرعت گرفتن
بهبودی یافتن، شفاء یافتن، بهگرا شدن، دوره نقاهت را گذراندن
درست کردن، بهبودی یافتن، شفاء دادن، رفو کردن، مرمت کردن، تعمیر کردن
بهبودی یافتن، رفع نقاهت کردن