rally
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
حصول، بهبودی، ترمیم، جبران، بهبود، وصول، بهوش امدن، تحصیل چیزی، استرداد، باز یافت، بخودایی
اصلاح، بهتری، بهبودی، بهبود
بهتر شدن، بهبودی
بهبودی، رمق تازه، نیروی تازه
بهبودی، مزاج، حال، سلامت، سلامتی، تندرستی
پیشنهاد کاربران
بچه ها کسی میتونه با کلمه بهبودی جمله بگه ؟
التیام، درمان
بهبودی در معتادان گمنام. بهبودی در مقابل بیماری است.
یعنی امروز بهتر از دیروز بودن، مثلا در عمل، در رفتار، در هنجارهای اجتماعی و چه در بیماری جسمی یا روحی
یعنی امروز بهتر از دیروز بودن، مثلا در عمل، در رفتار، در هنجارهای اجتماعی و چه در بیماری جسمی یا روحی
خوب شدن، ترمیم شدن، حالش خوب شدن، معالجه شدن، شفا پیدا کردن
درمان معالجه
خوب شدن، شفا پیدا کردن، ترمیم شدن