To come up with an excuse=بهانه آوردن My friend was trying to come up wih an excuse to stay there longer=دوستم داشت تااش می کرد یه بهانه ای بیاره تا ببشتر اونجا بمونهبز رقصاندنکنایه از: بهانه های تازه و رنگارنگ آوردن .تمهید عذر ؛ آوردن عذر. اظهار عذر. ساختن عذر. ( زمخشری ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :مرا اندازه تمهید عذر آن کجا باشدولیکن چون کنم لنگی همی پوشم برهواری. انوری.آخِهیدَن.عذر آوردن+ عکس و لینک