پس پشت دادن ؛ گریختن : چون طوسیان تنگ دررسند من پذیره خواهم شد و یکزمان دست آویزی بکرده پس پشت داده وبهزیمت برگشته. . . ( تاریخ بیهقی ص 435 ) .
راه گریز گرفتن ؛ گریختن. روی بگریز نهادن. فرار کردن. ره فرار گزیدن :
جفاپیشه گستهم و بندوی تیز
گرفتند از آن کاخ راه گریز.
فردوسی.
جفاپیشه گستهم و بندوی تیز
گرفتند از آن کاخ راه گریز.
فردوسی.
فرار کردن، گریختن
در رفتن، جیم شدن، قرص جیم را خوردن، فلنگ را بستن، قاچاق شدن
در رفتن، جیم شدن، قرص جیم را خوردن، فلنگ را بستن، قاچاق شدن
به چاک زدن: [ اصطلاح در تداول عامه ] گور خود را گم کردن ، محل را به خواری ترک کردن .
( ( نصف دیوار نصفه که خراب شد گلنگ را پرت کرد کنار شیر آب، گره روسری را محکم کرد، انگشت اشاره را گرفت طرف بنا و گفت " یا از جایی که گفتم می چینی یا همین الان جل و پلاست را جمع می کنی می زنی به چاک . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 58. ) )
( ( نصف دیوار نصفه که خراب شد گلنگ را پرت کرد کنار شیر آب، گره روسری را محکم کرد، انگشت اشاره را گرفت طرف بنا و گفت " یا از جایی که گفتم می چینی یا همین الان جل و پلاست را جمع می کنی می زنی به چاک . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 58. ) )
قاچاق شدن
( لهجه و گویش تهرانی )
در رفتن
( لهجه و گویش تهرانی )
در رفتن