affray, disturb
به هم زدن ارامش کسی
discompose
به هم زدن به شدت
convulse
به هم زدن ترتیب چیزی
disarrange
به هم زدن ترتیب عمل
queer
به هم زدن ثروت
make
به هم زدن عیش و خوشی
spoil
به هم زدن معده
turn
به هم زدن نظم و ترتیب
disorder
به هم زدن نقشه عمل
queer
به هم زدن و پختن تخم مرغ
scramble