به شادی کسی خوردن: به سلامت وی نوشیدن.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۸۱ ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۸۱ ) .
بر روی کسی جام کشیدن . [ ب َ ی ِ ک َ ک َ / ک ِ ] ( مص مرکب ) بر روی کسی شراب خوردن . بیاد کسی شراب خوردن . ( آنندراج ) ( مجموعه ٔ مترادفات ) . نوشیدن بیاد کسی .
تاو کردن . [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) گرم کردن . || بسلامتی نوشیدن شراب . ( ناظم الاطباء ) .