به سرعت دویدن


    sprint

مترادف ها

scuttle (فعل)
در رفتن، عقب نشینی کردن، به سرعت دویدن

پیشنهاد کاربران

بر آهو سوار شدن . [ ب َ س َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) به آهو سوار شدن . کنایه از جلد و شتاب رفتن . ( آنندراج ) :
شدند آن هزبران آئین شکار
بر اندازِ آهو بر آهو سوار.
هاتفی ( آنندراج ) .
چون روان شد شاه شیرافکن به آئین شکار
...
[مشاهده متن کامل]

ازبرای شیر کشتن گشت بر آهو سوار.
امیرخسرو ( آنندراج ) .
|| کنایه از اراده ٔ بسیار دویدن کردن و تیز رفتن . ( آنندراج ) .

sprint
Sprint up the hill and jog down. Do three sets, then jog easy for 10 minutes

بپرس