به راستی

/berAsti/

    forsooth
    admittedly
    frankly
    literally
    quite
    truly
    truthfully
    honestly

پیشنهاد کاربران

واقعاً
( به راستی ) یعنی ؛ به درستی _ یقینا _ حق _
of a surety
بر یقین ؛به یقین. یقیناً. قطعاً. به طور حتم و یقین :
نسختی از لوح محفوظ است گویی خاطرت
کاندر او بینی و دانی بودنیها بر یقین.
امیرمعزی.
و رجوع به ترکیب به یقین شود.
راستی را ؛ در حقیقت. حقیقةً. الحق. براستی :
به مازندران دارد اکنون امید
چنین دادمش راستی را نوید.
فردوسی.
راستی را اگر کتاب نبود
علم جز نقش روی آب نبود.
؟
کوهکن در کوه نقش یار کند و من بدل
راستی را دوستان استاد فرهاد است ؟ من ؟
عصری تبریزی.
حقیت
الحق
حقاق
متضاد 👇🏻👇🏻
دروغ
یقینا
الحق
حقا

بپرس