تقلا کردن، به خود پیچیدن
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
به خود پیچیدن : [عامیانه، اصطلاح]ناخوش شدن، عتاب کردن.
( ( آن مورچه که افتاده بود رو زمین تو خودش می پیچید و دور خودش حلقه زده بود . ) ) ( صادق چوبک ، تنگسیر )
( ( آن مورچه که افتاده بود رو زمین تو خودش می پیچید و دور خودش حلقه زده بود . ) ) ( صادق چوبک ، تنگسیر )