به خطر انداختن


    endanger
    gamble
    imperil
    jeopardize
    risk
    venture

فارسی به انگلیسی

به خطر انداختن ابرو
pawn

به خطر انداختن اینده
pawn

به خطر انداختن شرف و ابروی خود
compromise

پیشنهاد کاربران

تُخَطَرْدَن [تُـ، خطر، و ـدن]:❖ مورد خطرکرده قرار دادن؛ مثلا:
* 🗝️ راهنما با نادیده گرفتن علائم رانندگی، گروه را به خطر انداخت. 🔮 رَهْنَما با ناوَجْهیدَن ( مورد توجه قرار ندادن ) علامت های رانندگی، گروه را تُخَطَرْد.
منابع• https://vn.amoosin.com/wiki/به_خطر_انداختن• https://vn.amoosin.com/wiki/تخردن
ریسک کردن
به مخاطره افکندن
به مهلکه انداختن
به آب و آتش زدن
به سیم آخر زدن
مخاطره . . . . . .