درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد - نهال دشمنی بر کن که رنج بی شمار آرد ( حافظ ) به بار آوردن: 1 - حاصل کردن، بدست آوردن، به نتیجه رساندن 2 - میوه دادن ، ثمر دادن 3 - موجب شدن، باعث گشتن، سبب شدن، ایجاب کردن ... [مشاهده متن کامل]
مثال: خشم و عصبانیت پشیمانی به بار می آورد آفت زیان به بار می آورد سهل انگاری داود خسارت به بار آورد. درخت دوستی ، کام دل به بار آورد. ( درخت دوستی میوه کامیابی و خوشدلی را حاصل می نماید )
بار: میوه. این کار گرفتاری به بار می آورد: این کار نتیجه و میوه اش گرفتاری است. به بارآوردن: نتیجه دادن، مستلزم چیزی بودن، باعث چیزی بودن. پارسی را پاس بداریم.