بنگاه

/bongAh/

    agency
    corporation
    establishment
    parlor
    parlour
    institution

فارسی به انگلیسی

بنگاه باربری
trucker

بنگاه پراکنش
network

بنگاه تعاونی اعتبار
credit union

بنگاه خبرگزاری
news agency

بنگاه دلالی
brokerage

بنگاه رایزنی
consultancy

بنگاه رهنی
pawnshop

بنگاه نیکوکاری
eleemosynary

بنگاه کارگشایی
pawnshop, loan-bank

بنگاه کاریابی
employment agency, headhunter

بنگاه کفن و دفن
funeral home, funeral parlor

مترادف ها

service (اسم)
لوازم، کمک، کار، یاری، سابقه، وظیفه، خدمت، بنگاه، تشریفات، عبادت، استخدام، اثاثه، سرویس، نوکری، زاوری، درخت سنجد، یک دست ظروف، نظام وظیفه

institution (اسم)
نهاد، بنگاه، موسسه، تاسیس قضایی، اصل حقوقی، رسم معمول

institute (اسم)
انجمن، بنیاد، فرمان، بنگاه، موسسه، بنداد، هیئت شورا، اصل قانونی

corporation (اسم)
شرکت، شرکت سهامی، بنگاه

business (اسم)
حرفه، داد و ستد، تجارت، بنگاه، کار و کسب، کاسبی، سوداگری

foundation (اسم)
پا، پایه، اساس، بنیاد، مبنا، شالوده، بنیان، بنگاه، تشکیل، تاسیس، پی، پی ریزی، موسسه خیریه

establishment (اسم)
بناء، بنگاه، استقرار، سازمان، تشکیل، تاسیس، برقراری، برپایی، موسسه، دسته کارکنان

پیشنهاد کاربران

موسسه
بنگاه: درخت. محمد قزوینی در حاشیه شماره 5 صفحه 655 تاریخ جهانگشا طبع چاپ هرمس می نویسد بنگاه مناسب مقام گویا به معنی درخت است چنان که در کلمات گلبن و خرمابن و این معنی برای بنگاه ظاهرا از فرهنگ ها فوت شده است.
بُنگاه : بنکده ؛ محل استقرار ؛ مکان ومأوا.
( ( چتر برگهای پرگشت چنارهای کهن، نور سکه هائی را که خورشید برزمین افشانده بود بلعیده بودند و سایه فلفل نمکیِ مرطوب و خنکی کنار جویها و تو بنگاهها و خرندهای باغ قهوه خانه خوابیده بود. ) ) ( صادق چوبک ، کفتر باز )
هوالعلیم
بُنگاه : بنکده ؛ محل استقرار ؛ مکان ومأوا. . .
بنک
Enterprise
آژانس

بپرس