پیشوند نفی. مانند: 31 - بنه نگرند که چند تباه کردیم پیش ایشان از گروهانى که ایشان سوى ایشان نه باز گردند؟ ترجمه تفسیر طبرى، ج6، ص: 1498
یعنی آیا نگاه نمی کنند
بنه در زبان گیلکی به معنای ریشه و بیخ
بنه beneh , بگذار ، زمین گذار ، رها کن
بنه ، boneh , ساقه زیر زمینی ، در گیاهی مانند سیر
بنه beneh , گیاهی درختی که در ارتفاعات کوهستانی می روید ، پسته کوهی ، در شهربابک به آن درخت مر mar هم می گویند
بنه به معنای خال تورکی است. ( منیم اوزومده بن وار )
بُنَه:[اصطلاح نظامی]شامل آن تعداد از پرسنل، آماد و خودروهایی است که برای پشتیبانی لجستیکی یک یگان مورد نیاز است. ردههای تشکیل دهنده بنه عبارتند از گروهان، گردان و تیپ.
دانشنامه دفاعی ( نحن صامدون )
محل استراحت شب گوسفندان وگاوکه بایددوشیده مبشدندبنه نام دارد. . میگن داود جوپون کجاست میگن رفت بنه سر
درخت پسته وحشی
بنه دربلوچی یعنی وسیله حمل ونقل
باروبنه یعنی بارووسیله حمل ونقل مثل شترو. . . .
کلمات لری بختیاری و معنی آنها
بنه:: روستا BONEH
بنه::پسته کوهی BANEH
بنه:: بگذار BENEH
بده - بگذار - بِنها
درخت سقز
بنه. ( زبان مازنی ) ، زمین. "بنه ره بوج" زمین را بکن، "بنه بخرده آدم دار ره وجنه" آدمی که زمین خورده درخت را می تونه بکنه.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)