بندگی کردن


    [p.c.] to give

پیشنهاد کاربران

کوچکی کردن
کنیزی کردن - غلامی ( نوکری ) کردن
چاکری کردن
فرمانبری کردن
هندوی کردن. [ هَِ دُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بندگی کردن. سر نهادن :
شاه تشنیع ترک خود بشناخت
هندوی کرد و پیش او درتاخت.
نظامی
اسر

بپرس