بنده ازاد شده


    freedman

مترادف ها

freedman (اسم)
ازاده، بنده ازاد شده

پیشنهاد کاربران

محرر. [ م ُ ح َرْ رَ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از تحریر. آزاد شده. ( غیاث ) ( آنندراج ) . عبد محرر، بنده آزادشده. آزادکرده. آزاد.

بپرس