بندر

/bandar/

    port
    harbour
    haven

فارسی به انگلیسی

بندر ازاد
free port

بندر پالرمو
palermo

بندر روتردام
rotterdam

بندر سانفرانسیسکو
san francisco

بندر سیاتل
seattle

بندر سیدنی
sydney

بندر شانگهای
shanghai

بندر شاه
bandar shah

بندر مقصد
port of entry

بندر ونکوور
vancouver

بندر یوکوهاما
yokohama

مترادف ها

port (اسم)
لنگر گاه، پرت، مخرج، درب، درگاه، در رو، بندرگاه، بندر، بندر ورودی، مبدا مسافرت، دورازه، شراب شیرین

seaport (اسم)
بندر، شهر ساحلی، بندر ساحلی دریا، دریابندر

wayside (اسم)
بندر، کنار جاده، ایستگاه فرعی

پیشنهاد کاربران

دربند | گذرگاه دریا که آنرا بندر خوانند. ( از برهان ) ( غیاث ) . شهری که بر گذرگاه دریا سازند و بندر مقلوب آنست. ( از آنندراج ) :
بندر مختص دریا ندارد.
محلی است در ساحل دریا یا رودخانه که محل توقف و بارگیری و باراندازی وسایل نقلیه دریایی است.
مانند بندر ایالت می سی سی پی آمریکا که از نوع بندر رودخانه ای است.
واژه بندر کاملا پارسی است. چون در عربی می شودمیناءاین واژه یعنی بندر صد درصد پارسی است.
منبع. https://www. bbc. com/persian/world - 51838787
بندر =بند در - جای کشتی بستن است و پیوندی با بن ندارد
بندر در اصل بُندار است و بُن به معنی ریشه و ته است و دار به معنی داشتن است منظور قسمتی از دریا است که ته و عمق دریا مشخص و کم است.
کشتی بندان ؛ بندر. مینا. جای لنگر انداختن کشتی ها در بندر: این شهر [ شهر مهروبان ] باجگاهی است و کشتی بندان و چون از آنجا بجانب جنوب بر کناردریا بروند ناحیت توه. . . باشد. ( سفرنامه ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 121 ) .
بندر دگرگون شده "بندودر " پهلوی است که به زبان تازی راه یافته .

بپرس