بنا

/banA/

    bricklayer
    building
    construction
    erection
    mason
    house
    structure
    buitder
    buitding

فارسی به انگلیسی

بنا به اتهام
allegedly

بنا به ادعای خود
self-confessed

بنا به خواست خدا
providentially

بنا به قول خود
self-styled

بنا ساز
jerry-built

بنا گذاشتن
to lay the foundation (of)

بنا نهادن
establish, father, to build, to found, to begin

بنا و تجهیزات
plant

بنا کرد به خوردن
he began to eat

بنا کردن
build, construct, fabricate, fabrication, to build, to begin

بنا کردن ساختمان
erect

پیشنهاد کاربران

سا ( اصل بنا و عمارت )
البته واژه بنا
معادل ابجد 53
تعداد حروف 3
تلفظ ba ( e ) nā
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: بِناء، جمع: ابنیه]
مختصات ( بَ ) [ ع . بناء ] ( اِ. )
آواشناسی banA
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع کتاب فرهنگ فارسی عمید
واژه بنااز سورا سنی پراکریت به ارث رسیده است𑀯𑀺𑀡𑀸 ( viṇā ) ، از سانسکریت विना ( v�nā ) . دوتایی وینا، یک تاتساما. با پنجابی बिन ( bin ) ، میواری वना ( vanā ) ، کاچچی विन - ( viṇa - ) ، مراتی बिन - ( bin - ) . عمارت. ( غیاث اللغات ) . عمارت. لاد. ساختمان. ( ناظم الاطباء ) . مقابل عرصه. مقابل اعیانی. آن قسمت از خانه که در آن ساختمانی هست. در تداول عامه بفتح باء گفته شود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. Qureshi, Bashir Ahmad ( 1971 ) “بن”, in Kitabistan's 20th Century Standard Dictionary‎, Lahore: Kitabistan Pub. Co.
McGregor, Ronald Stuart ( 1993 ) “बिना”, in The Oxford Hindi - English Dictionary, London: Oxford University Press
• Platts, John T. ( 1884 ) “بنا”, in A dictionary of Urdu, classical Hindi, and English, London: W. H. Allen & Co.
Turner, Ralph Lilley ( 1969–1985 ) “v�nā”, in A Comparative Dictionary of the Indo - Aryan Languages, London: Oxford University Press

منابع• https://dsal.uchicago.edu/cgi-bin/app/qureshi_query.py?qs=بن&searchhws=yes&matchtype=exact• https://dsal.uchicago.edu/cgi-bin/app/mcgregor_query.py?qs=बिना&searchhws=yes&matchtype=exact• https://dsal.uchicago.edu/cgi-bin/app/platts_query.py?qs=بنا&searchhws=yes&matchtype=exact• https://dsal.uchicago.edu/cgi-bin/app/soas_query.py?qs=11772&matchtype=default
واژه مورد از فارسی میانه ( mwlt' /⁠mōrd⁠/ ) است[ م ُ وَرْ رَ ] ( ع ص ) گلگون و سرخرنگ. مشابه به گل. ( غیاث ) . به رنگ گل. گلرنگ. گلی. سرخ. گلگون. وردی. وردمورد. ( یادداشت مؤلف ) . قمیص مورد؛ قمیص گلرنگ. جامه گلرنگ. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . مورد؛ جامه گلرنگ و آن دون مصرح است. ( از منتهی الارب )
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. MacKenzie, D. N. ( 1971 ) A concise Pahlavi dictionary, London, New York, Toronto: Oxford University Press, page 56
• N�ldeke, Theodor ( 1892 ) Persische Studien ( Sitzungsberichte der Kais. Akademie der Wissenschaften in Wien, Philosophisch - Historische Klasse; 126 ) ( in German ) , volume II, Vienna, page 43, deriving from Greek

منابع• https://books.google.com/books?id=tRegBAAAQBAJ&pg=PA56#v=onepage&q&f=false• https://menadoc.bibliothek.uni-halle.de/ssg/content/pageview/865418
1 - بنا ( با تشدید ن: کسی که ساختمان می سازد ) bannā. همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
زاویل zāvil، زاویر zāvir ( دری )
2 - بنا banā ( جمع: ابنیه ) ( خانه، سرا ) . ( فردوسی: بناهای آباد گردد خراب ) .
...
[مشاهده متن کامل]

همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
سرا، خانه ( دری )
یائون yāṳn ( اوستایی: yaona ) .
3 - بنا banā که در عربی بِنا خوانده می شود به این معنی هاست: بلند کردن، برافراشتن، بنا گذاشتن؛ طرح ریزی کردن؛ زن به خانه آوردن؛ تن، جسم. ( فرهنگ عربی - فارسی لاروس )
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
آفرا āfrā ( مانوی: āfrāh ) .

مجید علیائی
جواب مبنی یعنی پایه ، ریشه ، بنیاد و شالوده میباشد
کاربر سینا فرمودند:
بن در پارسی به معنای ریشه - پایه - اساس ; بنیاد و بن واژه های پارسی هستند و به عربی راه پیدا کردند .
نکته : در منبعِ الدراسات العربیه چند هزار واژه ی پارسی هست که به عربی راه پیدا کردند .
...
[مشاهده متن کامل]

من این کتاب را جستجو کردم و در اینجا یافتم:
https://www. noor - book. com/کتاب - الدروس - العربیه - pdf
چنین فهرستی از چند هزار واژهٔ فارسی راه یافته به عربی نیافتم. اگر می شناسید، راهنمایی کنید.

بنا=طیان
بنا شد =قرارشد
بنا شد یکمان بخوابد و دیگری نگهبانی دهد
معمار، بنا = سازه ساز
Mason
این واژه و همه واژه های همخانوانده مثل مبانی و . . . ریشه در بن ایرانی دارند
بن در پارسی به معنای ریشه - پایه - اساس ; بنیاد و بن واژه های پارسی هستند و به عربی راه پیدا کردند .
نکته : در منبعِ الدراسات العربیه چندهزار واژه ی پارسی هست که به عربی راه پیدا کردند .
به بَنّا در زبان عامیانه اوستا نیز گفته میشود
شباهت میان "بن و بنا" جلب توجه میکند. . . شاید همین واژه و شکل های مشابه اون از زبان های رایج بین النهرینی وارد پارسی شده است چون سابقه حضور و نفوذ فرهنگی مردم بین النهرین به فرهنگ های اطراف بیشتر می بوده بهرحال نیاز به بررسی بیشتر است. .
در پهلوی بُنَگ بود که در دری بُنِه شد و بکار میرود. بنا معرب آن است.
bana, سرپناه
سازنده - کسی که می سازد. کسی که ساختمان را می سازد.
این واژه به واژه ایرانی بنیاد و بن نزدیک است شاید عرب این واژه را از ایرانی ها گرفته باشد بهر حال عرب" دد " که بنایی نداشت که برای آن واژه داشته باشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)