بنا

/banA/

    bricklayer
    building
    construction
    erection
    mason
    house
    structure
    buitder
    buitding

فارسی به انگلیسی

بنا به اتهام
allegedly

بنا به ادعای خود
self-confessed

بنا به خواست خدا
providentially

بنا به قول خود
self-styled

بنا ساز
jerry-built

بنا گذاشتن
to lay the foundation (of)

بنا نهادن
establish, father, to build, to found, to begin

بنا و تجهیزات
plant

بنا کرد به خوردن
he began to eat

بنا کردن
build, construct, fabricate, fabrication, to build, to begin

بنا کردن ساختمان
erect

پیشنهاد کاربران

1 - بنا ( با تشدید ن: کسی که ساختمان می سازد ) bannā. همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
زاویل zāvil، زاویر zāvir ( دری )
2 - بنا banā ( جمع: ابنیه ) ( خانه، سرا ) . ( فردوسی: بناهای آباد گردد خراب ) .
...
[مشاهده متن کامل]

همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
سرا، خانه ( دری )
یائون yāṳn ( اوستایی: yaona ) .
3 - بنا banā که در عربی بِنا خوانده می شود به این معنی هاست: بلند کردن، برافراشتن، بنا گذاشتن؛ طرح ریزی کردن؛ زن به خانه آوردن؛ تن، جسم. ( فرهنگ عربی - فارسی لاروس )
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
آفرا āfrā ( مانوی: āfrāh ) .

مجید علیائی
جواب مبنی یعنی پایه ، ریشه ، بنیاد و شالوده میباشد
کاربر سینا فرمودند:
بن در پارسی به معنای ریشه - پایه - اساس ; بنیاد و بن واژه های پارسی هستند و به عربی راه پیدا کردند .
نکته : در منبعِ الدراسات العربیه چند هزار واژه ی پارسی هست که به عربی راه پیدا کردند .
...
[مشاهده متن کامل]

من این کتاب را جستجو کردم و در اینجا یافتم:
https://www. noor - book. com/کتاب - الدروس - العربیه - pdf
چنین فهرستی از چند هزار واژهٔ فارسی راه یافته به عربی نیافتم. اگر می شناسید، راهنمایی کنید.

بنا=طیان
بنا شد =قرارشد
بنا شد یکمان بخوابد و دیگری نگهبانی دهد
معمار، بنا = سازه ساز
Mason
این واژه و همه واژه های همخانوانده مثل مبانی و . . . ریشه در بن ایرانی دارند
بن در پارسی به معنای ریشه - پایه - اساس ; بنیاد و بن واژه های پارسی هستند و به عربی راه پیدا کردند .
نکته : در منبعِ الدراسات العربیه چندهزار واژه ی پارسی هست که به عربی راه پیدا کردند .
به بَنّا در زبان عامیانه اوستا نیز گفته میشود
شباهت میان "بن و بنا" جلب توجه میکند. . . شاید همین واژه و شکل های مشابه اون از زبان های رایج بین النهرینی وارد پارسی شده است چون سابقه حضور و نفوذ فرهنگی مردم بین النهرین به فرهنگ های اطراف بیشتر می بوده بهرحال نیاز به بررسی بیشتر است. .
در پهلوی بُنَگ بود که در دری بُنِه شد و بکار میرود. بنا معرب آن است.
bana, سرپناه
سازنده - کسی که می سازد. کسی که ساختمان را می سازد.
این واژه به واژه ایرانی بنیاد و بن نزدیک است شاید عرب این واژه را از ایرانی ها گرفته باشد بهر حال عرب" دد " که بنایی نداشت که برای آن واژه داشته باشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس