بلیط

/bilit/

    ticket
    pass
    tariff

فارسی به انگلیسی

بلیط ارزان
saver

بلیط باران
rain check

بلیط بازگشت
return ticket

بلیط بخت ازمایی
chance

بلیط تمام فصل
season ticket

بلیط توریست
coach

بلیط چی ترن و اتوبوس
conductor

بلیط درجه دو هواپیما
business class, coach

بلیط دوسره
return ticket

بلیط رایگان
free pass

بلیط رفت و امد مکرر اتوبوس و ترن های شهری
commutation ticket

بلیط رفت و برگشت
return ticket

بلیط غذا
meal ticket

بلیط فروش
ticket-seller, conductor

بلیط مجانی
rain check

بلیط مجدد
rain check

بلیط ورود
admission

بلیط یکسره
single

مترادف ها

pass (اسم)
رد، راه، پروانه، گذرگاه، بلیط، گردونه، عبور، معبر، جواز، گذر، گدوک، گذرنامه

ticket (اسم)
اگهی، برچسب، بلیط، ورقه

card (اسم)
کارت ویزیت، کارت، ورق، برگ، کارت تبریک، کارت عضویت، ورق بازی، بلیط، گنجفه، ماشین پرداخت پارچه

پیشنهاد کاربران

برگه های مسافرتی.
برگهء سفر :بلیط
آن زمان که عربی در میان ایرانیان بروبیایی داشت در ترجمه billet به فارسی، واژه بلیط ( با ط ) گذاشته شد. چون ط از حرف های زبان عربی است مراقب باشیم دست کم، در مورد واژه های غیر عربی مانند بلیط، از کاربرد ط بپرهیزیم و همان ت را استفاده کنیم.

بپرس