بلیت

/bilit/

    pass
    ticket

فارسی به انگلیسی

بلیت اتوبوس و غیره
transportation

بلیت انتقال
transfer

بلیت ترا فرست
transfer

بلیت صادر کردن
ticket

بلیت فروش بازار سیاه
tout

پیشنهاد کاربران

واژه بلیت
معادل ابجد 442
تعداد حروف 4
تلفظ belit
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: billet] ‹بلیط›
مختصات ( بِ ) [ فر. ] ( اِ. )
آواشناسی bilit
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
بُله و بُلیت یعنی ساده دل ، خل
برگه عبور، مجوز ، پروانک
در گویش جنوب استان کرمان ( اَرَم نارَم ) به معنی نادان میباشد
بلیت ؛ با ضمه م ، کسره ل ، ی صدای ای نیست حرف ی است مانند حرف ی در کلمه چای، در گویش شهر بابکی به معنی ساده لوح است ، بال وبلیط به فردی می گویند که زیادی ساده لوح است
رَواک = بلیت
رـَواک برگرفته از واژه ی �رَوا� مانند روادید به جای �ویزا�
ورود نامه
بلیت/ بلیط
اسل ( اصل ) این واژه ایتالیایی است : billiete
مینه ی آن : تکه ، پاره
پیشنهاد : بُرید ، بُریده ، بُریت ، بُریته
سواربرگ ، ورودبرگ ، درآی برگ
برگیت ، برگات ، برگال ، برگیل ، برگک

بپرس