Reife با تلفظ رایفه به زبان آلمانی معادل ripeness با تلفظ رایپ نس به زبان انگلسی به معنای پختگی ، بلوغ و reifen , ripen به معنای رشد و نمّو بسوی رسیدن ( میوه ) بالغ شدن یا به بلوغ رسیدن و کمال یافتن . از دیدگاه فلسفی جسم یا کالبد یا تن و بدن تثلیثی ( مادی - روانی - روحی ) از لحظه بسته شدن نطفه در رحم مادر ( و مرطوب شدن بذر نباتات ) در بستر امن، ساکن، پیوسته و فراگیر زندگی بخش جان ( جان خدای حقیقی و واقعی، بیکران و بینهایت ) تا لحظه مرگ فقط در یک درجه تکاملی به فعلیت میرسد و در طول آن دیگر مشمول حال تکامل نمی باشد بلکه تغییر و تحول، رشد و نمّو و رسیدن به بلوغ یا کمال نسبی و سپس رو به ضعف نهادن و پیری و کهولت و پژمردگی و مردن. محتوای این گیتی یا کیهان و یا این جهان ( و نه محیط مسدود و نفوذ ناپذیر آن ) هم همیشه در پیدایشات و یا ظهور ات متوالی از طریق گردش وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض، در بین وقوع دو مه بانگ متوالی در یک درجه تکاملی از وحدت دمائی اولیه به کثرت و فعلیت میرسد. در لحظه مرگ جزئیات و مرگ کلی کیهانی فقط همین درجه تکاملی پشت سر رها میشود و محو میگردد. اما کلیه مدارات، مراتب و درجات تکاملی برتر بصورت امکانات بالقوه کلی و جزئی در خمیر مایه ساختاری واقعیت، طبیعت و یا بطور در خمیرمایه ساختاری محتوای کیهان یا جهان دست نخورده مصون و محفوظ باقی میمانند و هرکدام به ترتیب و نوبه خاص و ویژه خویش در چارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن، به فعلیت میرسند و خواهند رسید. امکانات بالقوه از جنس طرح و برنامه میباشند و با خمیر مایه ساختاری واقعیت هیچگونه عمل و عکس العمل متقابل ندارند و لذا تا زمانیکه در عمل پیاده نشوند و به فعلیت نرسند و به ظاهر واقعیت نفوذ پیدا نکنند، ثابت و ساکن اند و مشمول حال تغییر و تحول و گذر زمان نمی باشند. امکانات بالقوه در باطن واقعیت و طبیعت با حواس پنجگانه و تجربه غیر قابل دریافت و فهم و درک میباشد بلکه به کمک قوای ادراکی فهم و عقل سالم با ابزار های فکر و خیال و تصور روشن متکی به شناخت و تئوری های علمی. نتیجه اینکه حکم قطعی صادر شده توسط ملاصدرا یکی از حکیمان بزرگ دینی و بنیانگذار حکمت متعالیه و بانی اصالت وجود ( در رقابت با اندیشه ها، افکار، خیالات و تصورات باورمندان پیشین و هم عصر وی به اصالت ماهیت ) و حرکت های جوهری ( و خود لفظ یا کلمه و یا واژه جوهر معلوم نیست به چه معنا ) و اشتدادی و مشکک بودن یا ضعف و شدت هستی و وجود، مبنی بر 《 امتناع تبدیل مجدد فعل به قوه 》 و اصل علمی مبنی بر 《 برگشت ناپذیری روند تکاملی 》هردو در پای کوه حقیقت اندکی از حقیقت دامنه را بیان داشته و نتوانسته اند که تصویر بدنه بزرگ و قله رفیع آنرا مشاهده و دریافت و تغذیه و هضم و جذب و فهم و درک و بیان دارند، بدون تولید مواد اضافی از قبیل ابهامات و اوهامات و خرافات. ... [مشاهده متن کامل]
هدف حرکت کلی و یا سفر دایره وار این طبیعت بهمراه تار و پود های کثیر و انواع فراوان غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی از طریق پرش ها یا جهش های کلی کوانتمی از طریق گردش دایره وار وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی بین دو حد دنیوی یکی نهایت نقصان و امکان اخس در پایین ترین حالت نشئگی طبیعی و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف دنیوی در بالاترین حالت نشئگی طبیعی، در پایان رسیدن به معاد یعنی بازگشتن به حالت آفرینش اولیه مبدئی در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین میباشد و نه حضور انسان در دادگاه عدل الاهی بر اساس حکمت های موسائی - تورائی ( توراتی ) ؛ ایسائی - ایوان گلیئی ( انجیلی ) ؛ محمّدی - قرآنی ؛ هندوئی - ودائی ؛ بودائی - اُپانیشادی ؛ زرتشتی - اوستائی و اعم ذالک یا غیره و غیره از قبل مهاجرت روان بین عالم ایده ها یا ماوراء طبیعت در نهایت بیرون و بالا و عالم محسوسات یا طبیعت در نهایت درون و پائین افلاطونی و یا گردش نزولی و صعودی چرخه متافیزیکی ارسطوئی به شکل 《 ماقبل - طبیعت - مابعد 》 در یک جهان نامتناهی یا باز و بیکران، غیر حادث و قدیم یعنی آفریده نشده که همیشه بوده و هست و خواهد بود. این چرخ متافیزیکی - ارسطوئی که در اصل و ریشه به شکل 《 عالم ایده ها قبل از آغاز حرکت نیم دور نزولی - سپس تبدیل شدن به عالم محسوسات یا طبیعت - بازگشت دوباره به همان عالم اولیه ایده ها در پایان نیم دور صعودی 》 به علت نامتنهای یا باز و بیکران بودن جهان نوع ارسطوئی ، هر گز نمیتواند در سیر نزولی یک نیم دور کامل بچرخد چر رسد به در یافت فرصت برای شروع حرکت در نیم دور صعودی. زیرا برای رسید به کمال نزول به گذر بینهات زمان نیاز خواهد داشت. در همین زمینه لازم به اشاره می دانم که آیه قرآنی بصورت 《 کما بدائکم تعودون 》 در اصل و ریشه به معنای بازگشت به همان حالت آفرینش اولیه بوده و میباشد و نه اینکه بسوی او باز می آیید. برای دوستداران و علاقه مندان به محاسبه : طول زمانی این سفر دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( یعنی مبدا و معاد از دیدگاه علمی و نه دینی ) در ادوار فراوان یعنی به تعداد کلیه حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول و یا به تعداد کلیه مدارات، مراتب یا درجات تکاملی اشاره شده همیشه مساوی خواهد بود با معکوس زمان پلانک در علم فیزیک یعنی ۱۰ بتوان ۴۳ ثانیه و فاصله زمانی بین وقوع دو مهبانگ متوالی یعنی طول عمر کلی محتوای کیهان یا جهان به احتمال قریب به یقین یا نزدیک به حقیقت همیشه مساوی خواهد بود با مقدار عددی سرعت نور ( یعنی بدون پسوند کیلومتر بر ثانیه ) در خلاء بتوان عدد ۲ باضافه پسوند سال یعنی ۹۰ میلیارد سال ( البته سال شمسی و نه قمری ) که نیمی از آن یعنی ۴۵ میلیارد سال همیشه متعلق با فاز انبساط ها و نیمی دیگر به فاز انقباض های متوالی. حال هر فرد انسانی در صورت دوست داشتن یا علا مند بودن، میتواند به کمک یک ماشین حساب مناسب تعداد زندگی های دنیوی خودرا در طول این سفر به روش زیر محاسبه نماید و سپس نتیجه آنرا در گوشه ای از دفترچه خاطرات روز مره خود یاد داشت نماید و یا آنرا در خاطره ثبت و به یاد بسپارد : ۱۰ بتوان ۴۳ ثانیه تقسیم بر ۹۰ میلیارد سال ( شمسی ) تقسیم بر عدد پر از رمز و راز ۷. این عالم یا دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست، در طول این سفر دایره وار دنیوی همیشه پس از وقوع مهبانگ های هشتم در یک درجه تکاملی برتر از قبل از نو آفریده میشود و لذا طول زمانی عالم یا حالت برزخ برای هر فرد انسانی ( یعنی فاصله زمانی بین لحظه ی مرگِ کالبد یا تن و یا بدن در این دنیا و لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره ( حدود نُه ماه بعد ) در همین دنیا در مداری برتر ) همیشه مساوی خواهد بود با هفت برابر طول عمر کلی محتوای کیهان یا جهان یعنی ۶۳۰ میلیارد سال. البته نکته مهم در این زمینه اینست که نباید از قد و قامت بلند بالا و گولیاد آسای این زمان ترسید، چونکه این زمان فقط از دیدگاه بیدار زندگان بسیار طولانی به نظر میرسد اما از دیدگاه خوابیده اموات یا مردگان بیش از یک ثانیه طول نخواهد کشید. لذا با احترام کامل به پیشگاه والای کلیه موئمنین پیرو دین اسلام به ویژه ایرانی، لازم به اشاره میدانم که بینش، باور و تصویر وحیانی - دینی به شکل 《 دنیا - برزخ - آخرت 》 حقیقت ندارد، زیرا همانطور که بیان گردید، پایان عالم یا حالت برزخ برای هر فرد انسانی در طول این سفر مقطعی و تا پایان آن، همیشه مصادف خواهد بود با بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر و نه وقت رسیدن به معاد و برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت. ارائه یک پاسخ روشن، صحیح ، درست و حقیقی و پاکیزه و منزه از هر گونه ابهام و اوهام به این سوال که در پایان سفر یعنی پس از وقوع آخرین مهبانگ چه اتفاقی خواهد افتاد؟ بماند برای فرصت دیگری. آیا میتوان مثل سابق، بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی را که نتوانسته اند در طول زندگی های دنیوی خود به این سطح از بیداری و آگاهی برسند، انسان های بالغ و عاقل فهمیده و کامل نامید ؟
واژه بلوغ معادل ابجد 1038 تعداد حروف 4 تلفظ boluq نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم مصدر، اسم ) [عربی] مختصات ( بُ ) [ ع . ] ( مص ل . ) آواشناسی boluq الگوی تکیه WS شمارگان هجا 2 ... [مشاهده متن کامل]
منبع لغت نامه دهخدا فرهنگ فارسی عمید فرهنگ فارسی معین فرهنگ واژه های سره فرهنگ فارسی هوشیار واژگان مترادف و متضاد
بلوغ فیلمی به کارگردانی و نویسندگی مسعود جعفری جوزانی محصول سال ۱۳۷۷ است. حسین یاری دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای بازی در این فیلم از هجدهمین جشنواره فیلم فجر بدست آورد. ناصر خاوری و نامزدش سیمین که هر دو پزشک هستند، به عنوان مددکار اجتماعی نیز فعالیت می کنند. دکتر خاوری همواره خاطره دردناکی از غرق شدن دوستش بهروز را به یاد می آورد و از این که شنا بلد نبوده تا او را نجات دهد دچار عذاب وجدان است. او به عنوان مددکار اجتماعی نیز به شدت درگیر مشکلات دیگران است و سیمین از این بابت او را سرزنش می کند. کوکب، زنی که شوهری معتاد دارد، از او کمک می خواهد و دکتر از شوهر کوکب می خواهد که خانواده اش ( کوکب و دو فرزندش آرزو و مهدی ) را تنها بگذارد تا زندگی معمولی خودشان را ادامه دهند. مهدی و آرزو از رفتار پدرشان ناراحت هستند و آرزو دچار فشارهای عصبی بسیاری است. دکتر روحانی، پدر سیمین که کانون اصلاح تربیت را اداره می کند، به داماده آینده اش مژده می دهد که او و دخترش در امتحان درجه عالی پزشکی قبول شده اند و می تواند آنها را به خارج بفرستد. ناصر و سیمین در حیاط بزرگ خانه زن ثروتمندی به نام خانم معارف، کارگاهی برای کمک به مددجویان تشکیل داده اند. خانم معارف به ناصر می گوید که رامیار، نوه او که از خارج آمده، به دلیل عکاسی در یکی از خیابان های تهران بازداشت شده است. ناصر برای ضمانت او به کمیته می رود و رامیار را نزد مادربزرگش می آورد. یحیی، پسر نوجوانی که با خواهرش نزد پدر معتادشان روزگار سختی را می گذرانند، مدام از پدرش کتک می خورد. ناصر به پدر او پیشنهاد می کند که یحیی را به بهزیستی ببرد، ولی دوستان معتاد پدر یحیی، ناصر را به سختی کتک می زنند. با این حال ناصر موفق می شود بچه ها را از خانه فراری دهد. ... [مشاهده متن کامل]
به معنای رشد کردن مورد های منکراتی و قد و جوش زدن صورت 🤣🤣
بلوغ در زبانهای ایرانی به معنی بزرگ شدن ، برجسته شدن به چشم آمدن بزرگی بر شدن به بیرون آمدن است و در غربی و زبانهای سامی وامواژه است
بالندگی، بالش
در کتاب واژه نامه کوچک پارسی میانه فرهنگستان زبان پارسی برابر برنایی، جوانی، بلوغ را ( اَپَرناییک ) آورده است. و اَپَرنای را به معنای برنا، جوان، بالغ آورده است.
رسیدن
بلوغ ( Maturity ) :[اصطلاح بازارکسب و کار] در این مرحله، کسب و کار قدرت رشد در هر دو زمینه فروش و سودآوری را به دست آورده و در بازار شهرت کسب کرده است. برای این که شرکت به صورت رقابتی باقی بماند باید به نوآوری و خلاقیت در تولید محصول رو آورد.