manufacture of crystal or glasswares, crystallization, glassworks, glass factory
بلور شدگی
crystallization
بلور شدن
crystallize
بلور لایه
crystallophylian
بلور کوهی
rock crystal
مترادف ها
prism(اسم)
منشور، بلور، شوشه، رنگهای شوشه
crystal(اسم)
کریستال، بلور، ابگینه
flint glass(اسم)
بلور
پیشنهاد کاربران
واژه بلور معادل ابجد 238 تعداد حروف 4 تلفظ bolur نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [عربی: بِلَّور و بَلّور، معرب، مٲخوذ از یونانی] مختصات ( بُ یا بَ ) [ معر. ] ( اِ. ) آواشناسی bolur الگوی تکیه WS شمارگان هجا 2 منبع لغت نامه دهخدا واژگان مترادف و متضاد
واژه کریستال ریشهٔ�یونانی�دارد و به معنی �منجمد شده در اثر�سرما� است. یونانی ها کریستال را برای اشاره به�دُر کوهی�به کار می بردند. آنها اعتقاد داشتند که اگر�آب�مدتی در دماهای بسیار پایین نگه داشته شود، ... [مشاهده متن کامل]
به حالتی در می آید که در دماهای بالا پایدار است. �بلور� نیز واژه ای ست پارسی، همریشه با واژه �برلیس� ( βήρυλλος ) یونانی ( به معنای�زمرد�و�زبرجد ) است
● بُلُور: شیشه ی صاف و شفّاف و ضخیم.
بَلور : بلور، گوهرى است سفید رنگ و برّاق و روشن. - این واژه فارسى است ، البِلَّوْر ، مترادف ( البَلور ) است. - این واژه فارسى است ، البَلُّوصِی ، ( مو ) : قسمت دهنى نی یا قره نى که در دهان قرار مى گیرد و با آن مى نوازند. منبع: فرهنگ المعانی https://www. almaany. com/fa/dict/ar - fa/بلورة/
اب بسته
در پهلوی " آبگینگ " که همان آبگینه امروزی است، برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی از مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.