بلور

/bolur/

    crystal
    cut glass
    flint glass
    cut - glass
    flint - glass

فارسی به انگلیسی

بلور الات
glassware

بلور تراشیده
cut glass

بلور سازی
manufacture of crystal or glasswares, crystallization, glassworks, glass factory

بلور شدگی
crystallization

بلور شدن
crystallize

بلور لایه
crystallophylian

بلور کوهی
rock crystal

مترادف ها

prism (اسم)
منشور، بلور، شوشه، رنگهای شوشه

crystal (اسم)
کریستال، بلور، ابگینه

flint glass (اسم)
بلور

پیشنهاد کاربران

بلور. [ ب َل ْ لو / ب ِل ْ ل َ / ب ِ وَ / ب ُ ] ( ع اِ ) معرب از کلمه بریلس یونانی ، لکن بریلس در یونانی بمعنی زبرجد و یا حومه یعنی زمرد ذبابی بوده است و در عربی از آن معنی به بلور امروزین و کریستال دُ رش نقل شده است.
منبع. لغت نامه دهخدا
اسم: بلور ( دختر ) ( عربی، یونانی ) ( تلفظ: bolur ) ( فارسی: بلور ) ( انگلیسی: bolur )
معنی: شیشه شفاف، beryllos ) ، ) نوعی ماده ی معدنی جامد و شفاف مانند شیشه، آنچه از جنس شیشه ی شفاف خوب است، ( عربی، معرب از یونانی ) نوعی ماده ی معدنی جامد و شفاف مانند شیشه، نام ماده معدنی جامد و شفاف مانند شیشه، آنچه از جنس شیشه شفاف و خوب است، معرب از یونانی
...
[مشاهده متن کامل]

بلورb�l�r واژه ای ترکی است از کلمه بولونمک ( بلوک بلوک شدن ) وقتى سطح آب یخ میبندد ابتدا بلوک بلوک میشود که به بلور گویند
بلور واژه ای ساسانی است که در نوشته های نبیگ وزیدگی های زادسپرم آمده و پس از آن به عربی رفته
واژه بلور
معادل ابجد 238
تعداد حروف 4
تلفظ bolur
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: بِلَّور و بَلّور، معرب، مٲخوذ از یونانی]
مختصات ( بُ یا بَ ) [ معر. ] ( اِ. )
آواشناسی bolur
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
واژگان مترادف و متضاد
واژه کریستال ریشهٔ�یونانی�دارد و به معنی �منجمد شده در اثر�سرما� است. یونانی ها کریستال را برای اشاره به�دُر کوهی�به کار می بردند. آنها اعتقاد داشتند که اگر�آب�مدتی در دماهای بسیار پایین نگه داشته شود،
...
[مشاهده متن کامل]
به حالتی در می آید که در دماهای بالا پایدار است. �بلور� نیز واژه ای ست پارسی، همریشه با واژه �برلیس� ( βήρυλλος ) یونانی ( به معنای�زمرد�و�زبرجد ) است

● بُلُور: شیشه ی صاف و شفّاف و ضخیم.
بَلور : بلور، گوهرى است سفید رنگ و برّاق و روشن. - این واژه فارسى است ، البِلَّوْر ، مترادف ( البَلور ) است. - این واژه فارسى است ، البَلُّوصِی ، ( مو ) : قسمت دهنى نی یا قره نى که در دهان قرار مى گیرد و با آن مى نوازند.
منبع: فرهنگ المعانی
https://www. almaany. com/fa/dict/ar - fa/بلورة/
اب بسته
در پهلوی " آبگینگ " که همان آبگینه امروزی است، برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی از مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.
شیشه شفاف و روشن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)