بلغم

/balqam/

    phlegm
    lymph

مترادف ها

phlegm (اسم)
سستی، خیم، خلط، بی حالی، بلغم

mucus (اسم)
خیم، بلغم، ماده مخطی

پیشنهاد کاربران

بلغم: یکی از چهار حالت درونی بدن که با تاثیر گذاری بر روان، تعیین کننده ی گونه ای از رفتار آدمی است و باعث می شود کسی که بلغمی است، دارای شخصیتی خونسرد باشد و در هر حالتی آرامش داشته باشد.
( https://www. cnrtl. fr/definition/flegme )
...
[مشاهده متن کامل]

همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
کلفه kalfa ( سنسکریت: kalpha )
سلشمن seleŝman ( سنسکریت: صلشمن śleŝman )

خلط سینه، خلطی که غیر طبیعی و نشان از یک بیماری باشد، کهنه باید به پزشک مراجعه کرد.
لنف
بلغم Phlegm ) ) :[ اصطلاح طب سنتی ] در معده تولید شده و همراه با خون در تمام بدن در جریان است. طبع آن سرد و تر و طعم آن شیرین است. بلغم در روند طبیعی خود به خون تبدیل می شود.

بپرس