بلبشو

/belbaSu/

    lawless
    melee
    mêlée
    unsettled
    welter
    wild
    mle
    farrago

پیشنهاد کاربران

the crazy quilt of Ottoman politics
بلبشوی سیاسی عثمانی
در گویش اصفهانی بلمبشو به فتح اول و دوم و چهارم و به آرش درهم ریخته و بی نظم است.
✍️ hurly‐burly
[مستهجن ] کیری، [اصطلاح کنایه از] هَردَمبیل، بی در و پیکر، بی قاعده، بی نظم، درهم بر هم، هرکی هرکی، بی سر و سامان، خر تو خر، بی حساب و کتاب، قاطی پاطی، قاراشمیش،
شیر تو شیر
بلبشو از دو کلمه بل بشو تشکیل شده
بل که همان بهل و به معنای بگذار است
بشو هم به معنی برود میدهد
لذا واژه بلبشو به معنای بگذار برود که در واقع یعنی کاری به کارش نداشته باش در واقع هر کاری که می خواهد انجام دهد
کنایه از هرج و مرج و آشفتگی و آشوب می شود.
بلبشو در اصل ( ولواشو ) از ترکیب سه واژه ( ول ؛ وا ؛ شو ) درست شده که ( ول ) یعنی رها و بی صاحب و ( وا ) یعنی باز و بی در و پیکر و ( شو ) فعل امر از مصدر شدن و رویهم به معنی رها و بی در و پیکر شده است
غوغا . همهمه . قاطی پاطی . شلوغی. . ولوله .
بَلبَشوییدن.
هرجُمَرجیدن.
آل و آشوب
قاطی پاتی
انارشی
هرکی هرکی
هرج و مرج .
آشفتگی .
شلوغ پولوغ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس