roller bearing
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
بلبرینگ
پیشنهاد کاربران
♦️
چند پیشنهاد برای واژه ی انگلیسیِ #ball_bearing به معنای فلزافزاری ساخته شده از چندین گویِ کوچک در دو حلقه ی پیرامونی و میانی که حرکت یا چرخشِ یک وسیله را ممکن می کنند، بلبرینگ، و جُزین
ا↙️
... [مشاهده متن کامل]
🔹 #گوتاوین ( gu. t�v. in ) ( گو ( همان "گوی" است. ) تاوین ( توضیحِ bearing در پایینِ صفحه را ببینید. )
🔸� #غلتاور 👈 ( qalt. �. var ) ( غَلت ا ( حرفِ میانجی ) وَر ( پسوندِ دارندگی ) )
🔹� #پیراگوچه 👈 ( pir�. gu. če ) ( پیرا ( پیشوند، به معنایِ پیرامون، دور ) گوچه ( کوتاه شده ی "گویچه" ) —> به سببِ آن که این افزار دارای گویچه هایی در پیرامونِ خود است.
🔸� #پیراتوپک ( pir�. tup. ak ) ( پیرا توپ - َ - ک ( پسوندِ کوچک ساز ) —> توضیحِ پیراگوچه را ببینید.
🔹 #گوی چرخ ( guy. čarx ) ( یا گوچَرخ )
🔸 #توپچه گرد ( tup. če. gard ) ( توپ - - چه ( پسوندِ کوچک ساز ) گَرد ( از مصدرِ "گردیدن ) )
🔹� #غلتش گر ( qalt. eŝ. gar ) ( یا غَلتِه گر )
🔸� #غلت ساز ( qalt. s�z )
🔹� #چرخش گر ( čarx. eŝ. gar )
🔸� #غلتان گوی ( qalt. �n. guy )
🔹� #چرخیز ( čarx. iz ) ( یا چَرخیزه ) ( چرخ - - یزه ( پسوندِ نسبت یا کوچک سازی —> بسنجید با: دهلیز، پاکیزه و . . . ) —> درکل، به معنایِ کوچک افزارِ چرخنده
🔸� #گردیز ( gard. iz ) ( یا گَردیزه ) ( گرد - - یزه —> در کل، به معنای کوچک افزارِ گردنده )
🔹� #گوی گرد ( guy. gard ) ( گوی گَرد ( از فعلِ "گردیدن" ) )
🔸 #غلتیزه ( qalt. ize )
🔹 #غلتانه ( qalt. �ne )
🔺توجه:
🟠 #bearing یاتاقان
🟠 #تاوینه ( t�v. ine ) ( تاو ( ستاکِ حال از مصدرِ تاویدن ( تحمل کردن ) - - ینه ( پسوندِ نسبت ) —> درکل، به معنای اَفزاری که وزن یا حرکتِ چیزی را تحمل می کند. )
یا:
🟠 #بالیسه ( b�l. is. e ) ( اسمِ مصدر از مصدرِ فرضیِ #بالیستن، به معنای "تکیه دادن" —> بروید به: حسن دوست، درآیه هایِ "بالش و بالین�. "
🔺نکته:
۱ - گفتنی است در انگلیسی ball bearing ( بلبرینگ ) نوعی bearing ( یاتاقان ) به حساب می آید. نگارنده می پندارد که در فارسی شاید بهتر باشد به شیوه ای عمل شود که امکانِ نپارشِ واژه های خوش آواتر و کوتاه تر از زبان سلب نشود. برای مثال:
#bearing تاوین یا تاوینه
#ball_bearing چرخیزه یا گوی تاوین یا گوتاوین
#rolling_bearing غلتاور یا غلتاوین
#plain_beaing تاوینِ توپی یا بشکه ای
#needle_bearing تاوینِ میلَکی یا سوزنی
#magnetic_bearing تاوینِ مغناتیسی
#fluid_bearing تاوینِ شناور
#flexure_bearing تاوینِ چین دار
#slipper_bearing تاوینِ سُرَنده یا لَغزا
#jewel_bearing تاوینِ گوهری
۲ - مثلِ همیشه، دوستانِ گرامی می توانند پیشنهادهای خود را در یادداشت گاه بنویسند. پس از بررسی ممکن است به متن افزوده شود.
�������������������� ⏬⏬⏬
@JavidPajin�� 👈�� فرهنگِ ریشه شناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی
چند پیشنهاد برای واژه ی انگلیسیِ #ball_bearing به معنای فلزافزاری ساخته شده از چندین گویِ کوچک در دو حلقه ی پیرامونی و میانی که حرکت یا چرخشِ یک وسیله را ممکن می کنند، بلبرینگ، و جُزین
ا↙️
... [مشاهده متن کامل]
🔹 #گوتاوین ( gu. t�v. in ) ( گو ( همان "گوی" است. ) تاوین ( توضیحِ bearing در پایینِ صفحه را ببینید. )
🔸� #غلتاور 👈 ( qalt. �. var ) ( غَلت ا ( حرفِ میانجی ) وَر ( پسوندِ دارندگی ) )
🔹� #پیراگوچه 👈 ( pir�. gu. če ) ( پیرا ( پیشوند، به معنایِ پیرامون، دور ) گوچه ( کوتاه شده ی "گویچه" ) —> به سببِ آن که این افزار دارای گویچه هایی در پیرامونِ خود است.
🔸� #پیراتوپک ( pir�. tup. ak ) ( پیرا توپ - َ - ک ( پسوندِ کوچک ساز ) —> توضیحِ پیراگوچه را ببینید.
🔹 #گوی چرخ ( guy. čarx ) ( یا گوچَرخ )
🔸 #توپچه گرد ( tup. če. gard ) ( توپ - - چه ( پسوندِ کوچک ساز ) گَرد ( از مصدرِ "گردیدن ) )
🔹� #غلتش گر ( qalt. eŝ. gar ) ( یا غَلتِه گر )
🔸� #غلت ساز ( qalt. s�z )
🔹� #چرخش گر ( čarx. eŝ. gar )
🔸� #غلتان گوی ( qalt. �n. guy )
🔹� #چرخیز ( čarx. iz ) ( یا چَرخیزه ) ( چرخ - - یزه ( پسوندِ نسبت یا کوچک سازی —> بسنجید با: دهلیز، پاکیزه و . . . ) —> درکل، به معنایِ کوچک افزارِ چرخنده
🔸� #گردیز ( gard. iz ) ( یا گَردیزه ) ( گرد - - یزه —> در کل، به معنای کوچک افزارِ گردنده )
🔹� #گوی گرد ( guy. gard ) ( گوی گَرد ( از فعلِ "گردیدن" ) )
🔸 #غلتیزه ( qalt. ize )
🔹 #غلتانه ( qalt. �ne )
🔺توجه:
🟠 #bearing یاتاقان
🟠 #تاوینه ( t�v. ine ) ( تاو ( ستاکِ حال از مصدرِ تاویدن ( تحمل کردن ) - - ینه ( پسوندِ نسبت ) —> درکل، به معنای اَفزاری که وزن یا حرکتِ چیزی را تحمل می کند. )
یا:
🟠 #بالیسه ( b�l. is. e ) ( اسمِ مصدر از مصدرِ فرضیِ #بالیستن، به معنای "تکیه دادن" —> بروید به: حسن دوست، درآیه هایِ "بالش و بالین�. "
🔺نکته:
۱ - گفتنی است در انگلیسی ball bearing ( بلبرینگ ) نوعی bearing ( یاتاقان ) به حساب می آید. نگارنده می پندارد که در فارسی شاید بهتر باشد به شیوه ای عمل شود که امکانِ نپارشِ واژه های خوش آواتر و کوتاه تر از زبان سلب نشود. برای مثال:
#bearing تاوین یا تاوینه
#ball_bearing چرخیزه یا گوی تاوین یا گوتاوین
#rolling_bearing غلتاور یا غلتاوین
#plain_beaing تاوینِ توپی یا بشکه ای
#needle_bearing تاوینِ میلَکی یا سوزنی
#magnetic_bearing تاوینِ مغناتیسی
#fluid_bearing تاوینِ شناور
#flexure_bearing تاوینِ چین دار
#slipper_bearing تاوینِ سُرَنده یا لَغزا
#jewel_bearing تاوینِ گوهری
۲ - مثلِ همیشه، دوستانِ گرامی می توانند پیشنهادهای خود را در یادداشت گاه بنویسند. پس از بررسی ممکن است به متن افزوده شود.
�������������������� ⏬⏬⏬
@JavidPajin�� 👈�� فرهنگِ ریشه شناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی
پیشنهاد آقای پاژین برای بلبرینگ، چرخیزه است.
بلبرینگ اسم مرکب هستش ( ball:توپ ring:حلقه )