واژه بلا
معادل ابجد 33
تعداد حروف 3
تلفظ belā
نقش دستوری صفت
ترکیب ( پیشوند ) [عربی]
مختصات ( بِ ) [ ع . ] ( پیش . )
آواشناسی balA
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
برابر پارسی بلا واژگان : گزند ، آسیب و زیان هستند. آفت واژه ای عربی الاصل است که به شکل ( آفة ) نوشته میشود.
آگفت
معنی حقیقی بَلَاء: دگرگونی برای درست شدن.
تحوّلات برای اصلاح شدن.
اللهم حوّل حالنا الی أحسنِ حال.
معنی مجازی: مُصیبت ( تا تحَمُّل حاصل شود ) ؛گرفتاری ( تا صبر تقویت شود ) ؛امتحان ( چند مرد حلّاجی ) . . .
بِلامانع: بدون اعتراض.
بَلَی=نَعَم: آری؛درسته؛yes.
بُلا . . .
عذاب، رنج
ضرر ، آسیب ، زیان و مشقت
کارما
همانگونه که گفته شد آفت پارسی نیست که بخواد برابر پارسی باشه. شگفت اینجاست که در خود وبگاه آفت را عربی گذاشته.
بَلا=مصیبت
بِلا=بی، ، بدون
مثل
بلاشک، ، ، ، بی تردید
آدَرَنگ ، آک و آگفت نیز چمِ ( بلا و آفت ) میدهد
یکی کلمه آفت رو از رده برابر پارسی بیردت بیاره
کی گفته پارسیه؟
بدامد
بلا : [عامیانه، اصطلاح]آدم حیله گر، زرنگ، آسیب، زیان، آزار.
همونطور که دوستمون فرمودن در زبان بختیاری بلا به معنی گم میباشد. بلا وابید: گم شد
وهمچنین درجای دیگه این معنی را میدهد
بلاجیوی= ناشناخته یاعجیب وغریب
فکر میکنم معنی زرنگ هم میده
دختر بلا = دختر زرنگ
بلاجوی :
در لهجه برازجانیها کلمه بلاجوی معنای برعکس میدهد
مثلا: گپ بلاجوی نزن
یعنی حرف برعکس نزن
مصیبت
در زبان لری بختیاری به معنی
شیطون. فضول
BALA
در زبان لری بختیاری به معنی
گم .
بلا اویی::گم شد
BELA
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)