حالا سوال اینه بقراط تا۹۵ سالگی زنده میمونه معلومه امید بالای داره چرا دنبال توجه آدم قوی به توجه احتیاج نداره سر گرمی خنداری بود
این واژه دراصل یونانى ست و معربِ هیپوکْراتیس Hipokratis است شایسته ایرانیان نیست که واژگان یونانى - رومى یا هندى را معرب و از غربال تازیان بیان کنند اگر واژه ى یونانى باید در پارسى به کار رود شایسته است به شیوه و منش ایرانیان و زبان پارسى باشد و نه تازى!
... [مشاهده متن کامل]
ایرانیان در بیان پ ژ گ چ ناتوان نیستند و این واج ها برعکس تازیان جزو گوشت و خون زبان شکرریزشان هست، و بیشتر این نام ها و واژگان پیش از ورود تازیان نیز در ایران شناخته شده بوده و به کار مى رفته است ، بنابراین درست است که بگوییم و بنویسیم : هیپوکراتیس Hipokratis
پیساگوراس Pisagoras ( نه فیثاغورثx ) - - - - - - - - - - - اِکلیدِس Eklides ( نه اقلیدسx ) سُکرات Sokrat ( نه سقراطx ) اَرَستو Arastu ( نه ارسطوx ) آرتیمیس Artimis ( نه ارطاماسیاx ) اَنگلیون اِنگیل Engil - Angelion ( انجیلx ) اُرگانونOrganon ( نه ارغنونx ) اتلس Atlas ( نه اطلسx ) اَپیون
Apion ( نه افیونx ) اَکاکیا Akakia ( نه اقاقیاx ) اِکْلیم Eklim ( نه اقلیمx ) اُکیانوس Ocianus ( نه اقیانوسx ) پَتلموشPatalmush ( پهلوى ) یا پتلمیوس Patlamius ( نه بطلمیوسx ) کُنستانتینوپول Konstantinopol ( نه قسطنطنیهx ) کِیسَر Keysar ( پهلوى: این واژه پارسى ست ) نه قیصرx
فِرون Feron ( نه فرعونx ) آندیوک Andivak ( پهلوى ) یا اَنتاکیاAntakia ( نام شهرى باستانى در روم شرقى ) ( نه انطاکیهx )
... [مشاهده متن کامل]
ایرانیان در بیان پ ژ گ چ ناتوان نیستند و این واج ها برعکس تازیان جزو گوشت و خون زبان شکرریزشان هست، و بیشتر این نام ها و واژگان پیش از ورود تازیان نیز در ایران شناخته شده بوده و به کار مى رفته است ، بنابراین درست است که بگوییم و بنویسیم : هیپوکراتیس Hipokratis
پیساگوراس Pisagoras ( نه فیثاغورثx ) - - - - - - - - - - - اِکلیدِس Eklides ( نه اقلیدسx ) سُکرات Sokrat ( نه سقراطx ) اَرَستو Arastu ( نه ارسطوx ) آرتیمیس Artimis ( نه ارطاماسیاx ) اَنگلیون اِنگیل Engil - Angelion ( انجیلx ) اُرگانونOrganon ( نه ارغنونx ) اتلس Atlas ( نه اطلسx ) اَپیون
Apion ( نه افیونx ) اَکاکیا Akakia ( نه اقاقیاx ) اِکْلیم Eklim ( نه اقلیمx ) اُکیانوس Ocianus ( نه اقیانوسx ) پَتلموشPatalmush ( پهلوى ) یا پتلمیوس Patlamius ( نه بطلمیوسx ) کُنستانتینوپول Konstantinopol ( نه قسطنطنیهx ) کِیسَر Keysar ( پهلوى: این واژه پارسى ست ) نه قیصرx
فِرون Feron ( نه فرعونx ) آندیوک Andivak ( پهلوى ) یا اَنتاکیاAntakia ( نام شهرى باستانى در روم شرقى ) ( نه انطاکیهx )
بقراط ( به یونانی هیپوکراتِس ) ، نامدارترین پزشک روزگار باستان بود.
فهرست مندرجات
۱ - معرفی بقراط
۱. ۱ - بقراط در تألیفات مسلمانان
۱. ۲ - مجموعه آثار بقراطی
۱. ۳ - سوگندنامه بقراط
... [مشاهده متن کامل]
۱. ۴ - بقراط استاد کیمیا سحر و احکام نجوم
۱. ۵ - عربی نوشته های بقراطی
۱. ۶ - فهرست یعقوبی
۱. ۷ - فهرست ابن ندیم
۱. ۸ - فهرست ابن عبری
۱. ۹ - رده بندی ابن ابی اصیبعه
۱. ۱۰ - مجموعه عربی نوشته های بقراطی
۲ - فهرست منابع
۳ - پانویس
۴ - منبع
معرفی بقراط[ویرایش]
در حدود ۴۶۰ پیش از میلاد در جزیره خیوس به دنیا آمد و در حدود ۳۷۵ در لاریسا ( در ایالت تِسالی ) درگذشت.
وی از دودمان آسکلبیادس ( اسقلبیاذس ) برخاست، که خاندان محلی قدیمی از پزشکان بود و چندین تن از ایشان هیپوکراتس نام داشتند. از همان روزگار باستان بقراط پزشکی نمونه و والامقام دانسته می شد.
وی این حیثیت و اعتبار را در وهله نخست مدیونِ جالینوس است که نهضت «احیای طب بقراطی» را که در قرن دوم میلادی آغاز یافته بود، به اوج خود رسانید و بدینسان تصویری ثابت و قطعی از بقراط برای آیندگان پدید آورد، چنانکه هم در کشورهای اسلامی و هم در اروپا بقراط مظهر «پزشک راستین» گردید. لذا جای شگفتی است که کمتر نوشته ای از تألیفات متعدد منسوب به وی را می توان بیقین از خود او دانست.
حجم این «مجموعه آثار بقراطی» بسته به ترتیب موضوعات، متفاوت است، ولی دست کم شامل شصت نوشته است.
هیپوکراتِس در میان مسلمانان بسیار معروف بود و نامش به شکل بُقراط و نیز اِبُقراط و اَبُقراط ( با اسقاط هجای پایانی یونانی، همچون سُقراط از سُکراتِس و دیمُقراط از دِمُکریتس ) درآمده است.
← بقراط در تألیفات مسلمانان
اطلاعات مربوط به زندگی و احوال بقراط در تألیفات مسلمانان کم نیست.
مشروحترین اطلاع در عیون الاَنباء ابن ابی اُصَیبعه [۱] [۲] یافت می شود، که پدرش ایراقلیدِس ( هراکلئیدس ) و پدربزرگش بقراط را معلمان او ذکر کرده است.
منابع قدیم، گذشته ازپدر بقراط، کسان دیگری را هم جزو معلمان او آورده اند، مانند هِردیکس سلومبریایی. گفته اند که وی ۹۵ سال عمر کرد.
همانا اطلاعات تذکره نویسان عرب درباره او غالباً گمراه کننده است؛ مثلاً به گفته ابن ابی اصیبعه [۳] [۴] وی در رودِس، کنیدُس و خیوس آموزش یافت، ولی به نوشته قفطی [۵] وی چندی در فیروها ( یعنی Bإroia = حَلَب، ولی در متن مطابق با شهر حِمْص دانسته شده است؛ [۶] و دمشق اقامت کرد.
غرض از این دو خبر شاید تنها این باشد که بقراط بسیار سفر کرد ــ موضوعی که در روزگار باستان نیز می دانستند. از سوی دیگر می توان چنین انگاشت که مسلمانان اطلاعات پراکنده ای درباره زندگی بقراط حفظ کرده اند که در جای دیگر یافت نمی شود.
← مجموعه آثار بقراطی
تذکره نویسان مسلمان درست دریافتند که «مجموعه آثار بقراطی» متعلق به یک مؤلف واحد نیست و چندین پزشک به این نام بوده اند: ثابت بن قُرَّه چهار تن از «بَقارِطَه» یا «بُقراطون» ( یعنی در واقع «آل بقراط» ) را ذکر می کند، که نخستین آنان ( فی الواقع دومینِ آنان ) احتمالاً همین بقراط نامدار بوده است. [۷] [۸]
عربها با این گزارشِ نامستند جالینوس نیز آشنا بودند که بقراط دعوتِ پُر سود اردشیر اول ( دراز دست ) برای آمدن به دربار ایران را رد کرد .
بارها شفقت او و اهتمام وی به درمان بیماران را ستوده اند.
نیز گفته اند که وی نخستین کسی بود که بیمارستان تأسیس کرد. [۹] [۱۰]
← سوگندنامه بقراط
البته مسلمانان با سوگندنامه بقراط نیز آشنا بودند، ولی طبیعتاً با اندک تفاوتی در صورت آن. این سوگندنامه را در ابن ابی اصیبعه [۱۱] می توان یافت و ف . رُزنتال آن را در ( بازمانده دوران باستان در عالم اسلام ) ترجمه کرده است.
← بقراط استاد کیمیا سحر و احکام نجوم
بقراط را نه فقط به عنوان طبیب کبیر بلکه به عنوان استاد کیمیا ، سحر و احکام نجوم هم تحسین می کردند [۱۲] [۱۳] و اطلاق نام او به رساله ای در سحر و جادوگری دوران یونانی مآبی که ( در میان مسلمانان به غایه الحکیم و در میان اروپاییان ) به پیکاتریکس ( محرّفِ بِقْراطیس ) مشهور شده ناشی از همین تبحر مفروض اوست.
← عربی نوشته های بقراطی
نمی توان گفت تا چه اندازه مجموعه عربی نوشته های بقراطی منطبق با مجموعه یونانی است. اگر رساله گمشده جالینوس ، که اسحاق بن حُنین تحت عنوانِ کتاب فی کتب بقراط الصحیحه و غیر الصحیحه ترجمه کرده بود به دست ما رسیده بود، احتمالاً اطلاع دقیقتری در این خصوص می داشتیم.
← فهرست یعقوبی
چند فهرست بلند وکوتاه از نوشته های بقراط می شناسیم. آن که اول از همه شایان ذکر است گزارش اجمالی ارزشمندی است که یعقوبی مورّخ [۱۴] در حدود ۲۵۹/۹۷۲ از این ده اثر فراهم کرده است: کتاب الفصول، کتاب البُلدان والمیاه و الاَهویه، کتاب ماء الشَعیر، کتاب تَقدِمه المَعرِفه، کتاب الجَنین، کتاب الاَرکان ( یا کتاب طبیعه الانسان ) ، کتاب الغِذاء، کتاب الاَسابیع، کتاب اَوجاع النِساء، [۱۵] کتاب اَبیذیمیا.
این گزارش یعقوبی از این لحاظ ارزش ویژه ای دارد که وی خلاصه کمابیش مفصّلی از مطالب شش عنوان از آن ها را ذکر کرده است به طوری که می توان این آثار را از طریق مقایسه با متنهای محفوظ مانده با اطمینان بازشناخت.
← فهرست ابن ندیم
ابن ندیم [۱۶] مجموعه دیگری شامل ده کتاب که جالینوس بر همه آن ها شرح نوشته، با ذکر نام مترجمان، آورده است.
بخشی از این ده کتاب با آثاری که پیش از این ذکر شد منطبق است، ولی به جای کتاب ماء الشعیر ، کتاب الجنین ، کتاب الغذاء ، کتاب الاسابیع و کتاب اوجاع النساء در اینجا این عنوانها را داریم: کتاب العَهد، کتاب الامراض الحادّه، کتاب الکَسر، کتاب الاخلاط، و کتاب قاطاطیون ( یعنی: کاطْیَطْریون ) .
← فهرست ابن عبری
ابن عبری [۱۷] نُه نوشته بقراطی را ذکر می . . .
فهرست مندرجات
۱ - معرفی بقراط
۱. ۱ - بقراط در تألیفات مسلمانان
۱. ۲ - مجموعه آثار بقراطی
۱. ۳ - سوگندنامه بقراط
... [مشاهده متن کامل]
۱. ۴ - بقراط استاد کیمیا سحر و احکام نجوم
۱. ۵ - عربی نوشته های بقراطی
۱. ۶ - فهرست یعقوبی
۱. ۷ - فهرست ابن ندیم
۱. ۸ - فهرست ابن عبری
۱. ۹ - رده بندی ابن ابی اصیبعه
۱. ۱۰ - مجموعه عربی نوشته های بقراطی
۲ - فهرست منابع
۳ - پانویس
۴ - منبع
معرفی بقراط[ویرایش]
در حدود ۴۶۰ پیش از میلاد در جزیره خیوس به دنیا آمد و در حدود ۳۷۵ در لاریسا ( در ایالت تِسالی ) درگذشت.
وی از دودمان آسکلبیادس ( اسقلبیاذس ) برخاست، که خاندان محلی قدیمی از پزشکان بود و چندین تن از ایشان هیپوکراتس نام داشتند. از همان روزگار باستان بقراط پزشکی نمونه و والامقام دانسته می شد.
وی این حیثیت و اعتبار را در وهله نخست مدیونِ جالینوس است که نهضت «احیای طب بقراطی» را که در قرن دوم میلادی آغاز یافته بود، به اوج خود رسانید و بدینسان تصویری ثابت و قطعی از بقراط برای آیندگان پدید آورد، چنانکه هم در کشورهای اسلامی و هم در اروپا بقراط مظهر «پزشک راستین» گردید. لذا جای شگفتی است که کمتر نوشته ای از تألیفات متعدد منسوب به وی را می توان بیقین از خود او دانست.
حجم این «مجموعه آثار بقراطی» بسته به ترتیب موضوعات، متفاوت است، ولی دست کم شامل شصت نوشته است.
هیپوکراتِس در میان مسلمانان بسیار معروف بود و نامش به شکل بُقراط و نیز اِبُقراط و اَبُقراط ( با اسقاط هجای پایانی یونانی، همچون سُقراط از سُکراتِس و دیمُقراط از دِمُکریتس ) درآمده است.
← بقراط در تألیفات مسلمانان
اطلاعات مربوط به زندگی و احوال بقراط در تألیفات مسلمانان کم نیست.
مشروحترین اطلاع در عیون الاَنباء ابن ابی اُصَیبعه [۱] [۲] یافت می شود، که پدرش ایراقلیدِس ( هراکلئیدس ) و پدربزرگش بقراط را معلمان او ذکر کرده است.
منابع قدیم، گذشته ازپدر بقراط، کسان دیگری را هم جزو معلمان او آورده اند، مانند هِردیکس سلومبریایی. گفته اند که وی ۹۵ سال عمر کرد.
همانا اطلاعات تذکره نویسان عرب درباره او غالباً گمراه کننده است؛ مثلاً به گفته ابن ابی اصیبعه [۳] [۴] وی در رودِس، کنیدُس و خیوس آموزش یافت، ولی به نوشته قفطی [۵] وی چندی در فیروها ( یعنی Bإroia = حَلَب، ولی در متن مطابق با شهر حِمْص دانسته شده است؛ [۶] و دمشق اقامت کرد.
غرض از این دو خبر شاید تنها این باشد که بقراط بسیار سفر کرد ــ موضوعی که در روزگار باستان نیز می دانستند. از سوی دیگر می توان چنین انگاشت که مسلمانان اطلاعات پراکنده ای درباره زندگی بقراط حفظ کرده اند که در جای دیگر یافت نمی شود.
← مجموعه آثار بقراطی
تذکره نویسان مسلمان درست دریافتند که «مجموعه آثار بقراطی» متعلق به یک مؤلف واحد نیست و چندین پزشک به این نام بوده اند: ثابت بن قُرَّه چهار تن از «بَقارِطَه» یا «بُقراطون» ( یعنی در واقع «آل بقراط» ) را ذکر می کند، که نخستین آنان ( فی الواقع دومینِ آنان ) احتمالاً همین بقراط نامدار بوده است. [۷] [۸]
عربها با این گزارشِ نامستند جالینوس نیز آشنا بودند که بقراط دعوتِ پُر سود اردشیر اول ( دراز دست ) برای آمدن به دربار ایران را رد کرد .
بارها شفقت او و اهتمام وی به درمان بیماران را ستوده اند.
نیز گفته اند که وی نخستین کسی بود که بیمارستان تأسیس کرد. [۹] [۱۰]
← سوگندنامه بقراط
البته مسلمانان با سوگندنامه بقراط نیز آشنا بودند، ولی طبیعتاً با اندک تفاوتی در صورت آن. این سوگندنامه را در ابن ابی اصیبعه [۱۱] می توان یافت و ف . رُزنتال آن را در ( بازمانده دوران باستان در عالم اسلام ) ترجمه کرده است.
← بقراط استاد کیمیا سحر و احکام نجوم
بقراط را نه فقط به عنوان طبیب کبیر بلکه به عنوان استاد کیمیا ، سحر و احکام نجوم هم تحسین می کردند [۱۲] [۱۳] و اطلاق نام او به رساله ای در سحر و جادوگری دوران یونانی مآبی که ( در میان مسلمانان به غایه الحکیم و در میان اروپاییان ) به پیکاتریکس ( محرّفِ بِقْراطیس ) مشهور شده ناشی از همین تبحر مفروض اوست.
← عربی نوشته های بقراطی
نمی توان گفت تا چه اندازه مجموعه عربی نوشته های بقراطی منطبق با مجموعه یونانی است. اگر رساله گمشده جالینوس ، که اسحاق بن حُنین تحت عنوانِ کتاب فی کتب بقراط الصحیحه و غیر الصحیحه ترجمه کرده بود به دست ما رسیده بود، احتمالاً اطلاع دقیقتری در این خصوص می داشتیم.
← فهرست یعقوبی
چند فهرست بلند وکوتاه از نوشته های بقراط می شناسیم. آن که اول از همه شایان ذکر است گزارش اجمالی ارزشمندی است که یعقوبی مورّخ [۱۴] در حدود ۲۵۹/۹۷۲ از این ده اثر فراهم کرده است: کتاب الفصول، کتاب البُلدان والمیاه و الاَهویه، کتاب ماء الشَعیر، کتاب تَقدِمه المَعرِفه، کتاب الجَنین، کتاب الاَرکان ( یا کتاب طبیعه الانسان ) ، کتاب الغِذاء، کتاب الاَسابیع، کتاب اَوجاع النِساء، [۱۵] کتاب اَبیذیمیا.
این گزارش یعقوبی از این لحاظ ارزش ویژه ای دارد که وی خلاصه کمابیش مفصّلی از مطالب شش عنوان از آن ها را ذکر کرده است به طوری که می توان این آثار را از طریق مقایسه با متنهای محفوظ مانده با اطمینان بازشناخت.
← فهرست ابن ندیم
ابن ندیم [۱۶] مجموعه دیگری شامل ده کتاب که جالینوس بر همه آن ها شرح نوشته، با ذکر نام مترجمان، آورده است.
بخشی از این ده کتاب با آثاری که پیش از این ذکر شد منطبق است، ولی به جای کتاب ماء الشعیر ، کتاب الجنین ، کتاب الغذاء ، کتاب الاسابیع و کتاب اوجاع النساء در اینجا این عنوانها را داریم: کتاب العَهد، کتاب الامراض الحادّه، کتاب الکَسر، کتاب الاخلاط، و کتاب قاطاطیون ( یعنی: کاطْیَطْریون ) .
← فهرست ابن عبری
ابن عبری [۱۷] نُه نوشته بقراطی را ذکر می . . .