embrace (فعل)پذیرفتن، در اغوش گرفتن، شامل بودن، بغل کردن، در بر گرفتنhug (فعل)محکم گرفتن، در اغوش گرفتن، بغل کردنembosom (فعل)در اغوش گرفتن، بغل کردن، عزیز داشتن
عَناقتو ناز کنی و یارِ تو نازچون ناز دو شد طلاق خیزدور زانکه نیاز پیش آریصد وصلت و صد عَناق خیزد ( غزل شماره ٧٠٢ از دیوان شمس مولانا ). بغل کردن به اینگلیسیبغل کردن+ عکس و لینک