بغل

/baqal/

    arm
    bosom
    side
    edge
    armful
    arm (-pit)
    flank
    squeeze

فارسی به انگلیسی

بغل خالی کردن
to buck (as a horse)

بغل خواب
cohabitant, spouse

بغل خوابی
sexual intercourse, cohabitation, sexual intercourse carried in arms, [n.] flask

بغل گیری
hug

بغل کردن
embrace, hug, lock, to carry in the arms, to hug

بغل کردن با مهر
nestle

بغل کردن با مهربانی
cuddle

بغل کردن گهواره وار
cradle

بغل کردنی
cuddly

بغل کسی خوابیدن
to lie with or by the side of someone

مترادف ها

sheaf (اسم)
یک بسته، بغل، دسته، بافه، دسته یا بافه گندم، دسته گل یا گیاه

armpit (اسم)
زیر بغل، بغل

bosom (اسم)
بر، بغل، سینه، پیش سینه

oxter (اسم)
بغل

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست
لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا
قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

بغلبغلبغلبغل
منابع• https://archive.org/details/1_20221023_20221023_1515
بر، کش، کنار
حمید رضا مشایخی - اصفهان
بغل تازی شده واژه پارسی پَهل است و در امروزه واژه پَهل همراه پسوند تصغیر ( و ) به چم پهلو و به معنی دور کمر بهره گیری میشود
واژه بغل
معادل ابجد 1032
تعداد حروف 3
تلفظ baql
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمع: بِغال و ٲبْغال] ( زیست شناسی ) [قدیمی]
مختصات ( بَ غَ ) ( اِ. )
آواشناسی baqal
الگوی تکیه WS
...
[مشاهده متن کامل]

شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

خَش ، کَش ، اِبط
ماز
کُردی جنوبی و مرکزی: باوْش bāwš, باوِشbāweš
بغل کلمه است ترکی از باغ و ال تشکیل شده یعنی باغلی ( بسته ) ال ( دست ) مکان بسته شده بین دو دست انسان مثل اغوش
کش. . . .
جانب. . . . تنگ. . . . اغوش. . . . . سمت. . . . کنار. . . . بر. . . .
سینه کشِ . . . . . . . . . . = کنارِ / مقابلِ . . . . . . . . . . . . .
سینه کشِ دیوار ایستاده بودم.
هر چند این کلمه به شکل جمع و بغال یک بار در قرآن کریم به معنی استر یا قاطر بیان شده است، لکن این کلمه عربی نیست و فقط در زبان عربی به معنی استر یا قاطر است. با توجه به حرف غین در این کلمه در زبان فارسی
...
[مشاهده متن کامل]
به معانی مختلف اصالت بیشتری دارد تا زبان عربی. دهها معنی مجازی و حقیقی برای این کلمه در فارسی وجود دارد از جمله؛ او را بَغَل کردم، بَغَل جاده ایستاده بود، کتابی زیر بَغَلَش بود، بَغَل دستم نشسته بود، نفر بَغَل راست خود را صدا کن، گوسفدان در بَغَل کوه آرام گرفته بود، هندوانه زیر بَغَلَش گذاشتم، زنی فرزندش را بَغَل کرده بود و به انتظار اتوبوس نشسته بود، بَغَل خوابی با زنان و. . .

هم آوا و هم وزن واژه بغل یا کلا هرواژه و کلمه رو بزارید کامل خواهد بود تمام مطالبتون. سپاس از تلاشتون. موفق باشید
بغل = و دیگر واژه های پارسی
واژه نامه آبادیس این کمبود و کیری را دارد که روراست بیان نمی کند کدام واژه پارسی است و کدام یک عربی. بدین سو برای کسی که به واژه ای شک می کند از آبادیس باید دریابد
پس بهتر آنست یک خط در آغاز بگوید واژه پارسی یا عربی و شاید فاعل . مفعول . اسم . . . . . است و سپس معنی های آن را بیان کند.
...
[مشاهده متن کامل]

بسیاری از دوستان این کمبود آبادیس را یادآوری کرده اند

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)