واژه بغداد شاه پارس، بَگدات ( بَغدات ) ، نشسته بر اورنگ پادشاهی، به تقلید از نگاره ی داریوش بزرگ و خشایارشا بزرگ ( یا اردشیر ) در پارسه ، چوبدست پادشاهی سه شاخه را با دست راست نگه داشته و با دست چپ گلی را گرفته است ( احتمالا گل انار یا نیلوفر آبی )
... [مشاهده متن کامل]
در برابر پادشاه درفش پرافتخار کاویانی برافراشته اس.
شاهان پارس به فرترکه ها ( فرمانروایان پارس ) شهرت دارند و خودشان را نوادگان پادشاهان هخامنشی می دانستند و به شاهزادگان پارس نیز شهرت داشتند .
۲۹۰ تا ۲۸۰ پیش از میلاد
این واژه صد درصد پارسی است که در عربی متاسفانه مثل واژه دیگر پارسی راه یافت .
... [مشاهده متن کامل]
در برابر پادشاه درفش پرافتخار کاویانی برافراشته اس.
شاهان پارس به فرترکه ها ( فرمانروایان پارس ) شهرت دارند و خودشان را نوادگان پادشاهان هخامنشی می دانستند و به شاهزادگان پارس نیز شهرت داشتند .
۲۹۰ تا ۲۸۰ پیش از میلاد
این واژه صد درصد پارسی است که در عربی متاسفانه مثل واژه دیگر پارسی راه یافت .
بغداد اصلش بَگداد بوده یعنی خداداد ولی چون اعراب مثل اتراک نمیتوانستن حرف گ را تلفظ کنن به بغداد تغییر نام داده اند و جالب اینجاست که تا دوره صفوی بغداد بیشترین بافت جمعیتیش کُرد کلهر بوده و ذوالفقارخان کلهر ۱۵ سال آنجا حکومتی به نام کلهرستان و به پایتختی بغداد داشته. البته الآن هم کرد زیادی داره.
لغت نامه دهخدا
به معنی: بغ =خدا - داد، هدیه خدا
کمرون معتقد است که کلمه ( بیگ ) در این کلمه ٔ مرکب از کلمات ایرانی زمان کاسیهاست و نظر این دانشمند صحت عقیده اعراب را که کلمه بغداد را مرکب از �بغ� و �داد� فارسی میدانستند تأیید میکند.
... [مشاهده متن کامل]
ریشه کلمه بغ؛ کلمه بغ از کلمه ٔ هند و ایرانی �بهگ � است که بین اقوام هند و ایرانی قبل از جدایی بکار میرفته . این کلمه در �ودا� �بهگ � و در کتیبه های شاهان هخامنشی �بگ � و در اوستا �بغ� آمده است و در همه صورتها معنی واحد ( خدا ) دارد. جانسن میگوید: کلمه هندو اروپائی بهگو ( بواو مجهول ) بمعنی خداست .
به معنی: بغ =خدا - داد، هدیه خدا
کمرون معتقد است که کلمه ( بیگ ) در این کلمه ٔ مرکب از کلمات ایرانی زمان کاسیهاست و نظر این دانشمند صحت عقیده اعراب را که کلمه بغداد را مرکب از �بغ� و �داد� فارسی میدانستند تأیید میکند.
... [مشاهده متن کامل]
ریشه کلمه بغ؛ کلمه بغ از کلمه ٔ هند و ایرانی �بهگ � است که بین اقوام هند و ایرانی قبل از جدایی بکار میرفته . این کلمه در �ودا� �بهگ � و در کتیبه های شاهان هخامنشی �بگ � و در اوستا �بغ� آمده است و در همه صورتها معنی واحد ( خدا ) دارد. جانسن میگوید: کلمه هندو اروپائی بهگو ( بواو مجهول ) بمعنی خداست .
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین الرحمن الرحیم مالک یوم الدین ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الظالین
بغداد
بغداد یعنی شهری که شکل چیدمان خانه هایش آشکارا داد می زنند که این شهر با آرایش خانه ها درکنارهم بصورت باغ ( دایره ای شکل ) ساخته شده اند. بنابراین بغداد= شهر دایره ای مانند، شهرگِرد
به زبان امروز شهری به شکل قلعه که گرداگرد آن دیواراست وتنهایک دروازه اصلی برای ورود وخروج دارد. بغداد= قلعه
به زبان امروز شهری به شکل قلعه که گرداگرد آن دیواراست وتنهایک دروازه اصلی برای ورود وخروج دارد. بغداد= قلعه
معنی بغداد: آیا این شهر را منصور عباسی بدین نام نامگذاری کرده است!؟
بغ به معنی ستر و پوشیده:
این مکان هزاران سال قبل از منصور عباسی به همین نام ( بغداد ) در زبان پهلوی میانه ( بغدات ) بوده که در اوستا به صورت "بغوداته " است قطعا روستای کوچکی بوده و یا نام منطقه بوده است
... [مشاهده متن کامل]
از طرفی منصور عباسی مسلمان بوده و هیچگاه به خود اجازه نمی داده که از نام بغ استفاده کند و دلیل بعدی بر کهن بودن واژهء بغداد اینکه بغداد یکم ( به یونانیBagadats ) تقریبا ۳۰۰ قبل از میلاد مسیح ، اولین ساتراپ ایرانی در استخر بود که پس از شکست هخامنشیان از جانب سلوکیان به جایگاه فرمانداری در پارسه گماشته شد تا مسئول امور جنوب ایران باشد. که هنوز نقش وی در سکه ها موجود است اما بغداد به معنی" خداداد" مفهوم متاخر است که توضیح خواهم داد
در ضمن ّبغداد یکم به دین زردشت بود نام بغداد در تلمود یهودیان نیز ذکر شده است که جمعیت قابل ملاحظه ای از یهودیان در آن زندگی می کردند ، اصل واژه بغ که منظور باغ که از بگه ، بیگ بهگو نیز در زبانهای مختلف آمده یعنی پوشیده و سِتر است و چون خدای مهر پرستان ( متیرا ) دارای لباسِ پوشیده از سر تا پا بوده بدان علت بعدها همین صفت برای خدایان نادیده به بغ تغییر می بابد و نیز همین صفت به مکانهای پوشیده از درختان، باغ گفته شد
اما بعد از ظهور زردشت واژه بغ همچنان از صفت به صورت مفهوم برای اهورامزدا بکار رفت یعنی معنی از سِتر و پوشیده به صفت بخشش و بخشندگی تداعی شد
که در اوستا و کتیبه ها هم معنی خدای عالم یا خدای بخشنده بکار رفت
بنابراین واژه بغداد کلمه ای بسیار کهن بوده که منصور عباسی ناگزیر از انتخاب آن برای شهر جدید می شود.
رضاضَحاکی راحت
مدرس و دبیر تاریخ
شهرستان اسدآبادهمدان
۱۴۰۰/۹/۲۹
بغ به معنی ستر و پوشیده:
این مکان هزاران سال قبل از منصور عباسی به همین نام ( بغداد ) در زبان پهلوی میانه ( بغدات ) بوده که در اوستا به صورت "بغوداته " است قطعا روستای کوچکی بوده و یا نام منطقه بوده است
... [مشاهده متن کامل]
از طرفی منصور عباسی مسلمان بوده و هیچگاه به خود اجازه نمی داده که از نام بغ استفاده کند و دلیل بعدی بر کهن بودن واژهء بغداد اینکه بغداد یکم ( به یونانیBagadats ) تقریبا ۳۰۰ قبل از میلاد مسیح ، اولین ساتراپ ایرانی در استخر بود که پس از شکست هخامنشیان از جانب سلوکیان به جایگاه فرمانداری در پارسه گماشته شد تا مسئول امور جنوب ایران باشد. که هنوز نقش وی در سکه ها موجود است اما بغداد به معنی" خداداد" مفهوم متاخر است که توضیح خواهم داد
در ضمن ّبغداد یکم به دین زردشت بود نام بغداد در تلمود یهودیان نیز ذکر شده است که جمعیت قابل ملاحظه ای از یهودیان در آن زندگی می کردند ، اصل واژه بغ که منظور باغ که از بگه ، بیگ بهگو نیز در زبانهای مختلف آمده یعنی پوشیده و سِتر است و چون خدای مهر پرستان ( متیرا ) دارای لباسِ پوشیده از سر تا پا بوده بدان علت بعدها همین صفت برای خدایان نادیده به بغ تغییر می بابد و نیز همین صفت به مکانهای پوشیده از درختان، باغ گفته شد
اما بعد از ظهور زردشت واژه بغ همچنان از صفت به صورت مفهوم برای اهورامزدا بکار رفت یعنی معنی از سِتر و پوشیده به صفت بخشش و بخشندگی تداعی شد
که در اوستا و کتیبه ها هم معنی خدای عالم یا خدای بخشنده بکار رفت
بنابراین واژه بغداد کلمه ای بسیار کهن بوده که منصور عباسی ناگزیر از انتخاب آن برای شهر جدید می شود.
رضاضَحاکی راحت
مدرس و دبیر تاریخ
شهرستان اسدآبادهمدان
۱۴۰۰/۹/۲۹
بغداد:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " بغداد" می نویسد : ( ( بغداد در پهلوی در ریخت بکدات bakdat نامی ایرانی است ، به همان سان که نام سرزمین نیز : " عراق " ریختی است از اراک که در ریشه و معنی با ایران برابر است . ستاک نام" ار" یا " ایر" است که ریختی است دیگر از آریا ؛ در اراک یا ایراک با پساوند اک پیوند گرفته است و در اران یا ایران با پساوند " ان " . " بغداد " ، در بنیاد به معنی " داده ی بغ " یا آفریده ی خدای بوده است . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( دگر منزل آن شاه آزادمرد
لب دجله و شهر بغداد کرد ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 307. )
دکتر کزازی در مورد واژه ی " بغداد" می نویسد : ( ( بغداد در پهلوی در ریخت بکدات bakdat نامی ایرانی است ، به همان سان که نام سرزمین نیز : " عراق " ریختی است از اراک که در ریشه و معنی با ایران برابر است . ستاک نام" ار" یا " ایر" است که ریختی است دیگر از آریا ؛ در اراک یا ایراک با پساوند اک پیوند گرفته است و در اران یا ایران با پساوند " ان " . " بغداد " ، در بنیاد به معنی " داده ی بغ " یا آفریده ی خدای بوده است . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( دگر منزل آن شاه آزادمرد
لب دجله و شهر بغداد کرد ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 307. )
در اصل بغداد واژه فارسی است بمعنی باغ داد
بدلیل داشتن نخلستان زیاد باغهای نخل هنگام وزش باد شاخه های نخل ( سعف نخل ) بهم برخورد میکردند و صدای نسبتا بلندی ایجاد میشد .
بمرور زمان وخصوصادر زبان عربی تلفظ و نگارش باغ شد بغ و داد. باغ و داد.
بدلیل داشتن نخلستان زیاد باغهای نخل هنگام وزش باد شاخه های نخل ( سعف نخل ) بهم برخورد میکردند و صدای نسبتا بلندی ایجاد میشد .
بمرور زمان وخصوصادر زبان عربی تلفظ و نگارش باغ شد بغ و داد. باغ و داد.
بغداد 1 ) پیشینه . شهری در عراق . این شهر در دو سوی دجله ، در 33 درجه و 18 ، 26 دقیقه عرض شمالی و 44 درجه و 9 ، 23 دقیقه طول شرقی قرار دارد. بغداد که در قرن دوم بنا شده ، تا انقراض سلسله عباسیان مرکز خلافت ایشان بود و قرنها مرکز فرهنگی جهان اسلام به شمار می رفت . پس از 656، به مرکز «ولایت » تبدیل گردید و در عهد عثمانیها نیز به صورت مرکز ولایت بغداد باقی ماند. در 1339/1921 پایتخت عراق جدید شد. بغداد، واژه ای پیش از اسلامی است و با اقامتگاههای پیشین در این محلّ ارتباط دارد. مؤلّفان مسلمان با آگاهی ازاین نکته ، در پی یافتن منشأ ایرانی برای نام این شهرند ( رجوع کنید به مطهرمقدسی ، ج 4، ص 101؛ ابن رسته ، ص 108 ) . آنان تبیینهای فرضی گوناگونی عنوان می کنند، که معمولترین آنها «خداداد» یا «هدیه خداوند» ( یا «بت » ) است ( رجوع کنید به خطیب بغدادی ، ج 1، ص 58ـ59؛ یاقوت حموی ، ج 1، ص 678ـ679؛ ابوالفداء، ج 1، ص 292؛ ابن جوزی ، مناقب ، ص 6؛ بکری ، ج 1، ص 262؛ ابن فقیه ، نسخه خطی ، گ 29پ ) . نویسندگان معاصر عموماً به طرفداری از این اشتقاق فارسی گرایش دارند ( رجوع کنید به سالمن ، ص 23ـ24؛ لسترنج ، ص 10ـ11؛ اشترک ، ج 1، ص 49ـ50؛ هرتسفلد ، ص 153؛ باج ، ج 1، ص 178 ) .
... [مشاهده متن کامل]
بعضی دیگر منشأ آن را آرامی و به معنای «جایگاه یا محلّ گوسفندان » می دانند ( ی . غنیمه و ا. کرملی در لغه العرب ، ج 4، ص 27، ج 6، ص 748؛ اشاره طبری ، سلسله سوم ، ص 277، به سوق البقر در محل بغداد ملاحظه شود ) . دلیچ ( ص 206، 238 ) ، بدون اینکه به معنای آن اشاره کند طرفدار منشأ آرامی برای آن است .
در یک سند قضایی عهد حمورابی ( 1800 پیش از میلاد ) ، نام شهر بگدادو آمده است ( شر ، ش 197 ) که نشان می دهد این نام پیش از حمورابی و قطعاً پیش از هرگونه نفوذ ایرانی به کار می رفته است . بَغ و حُو را با یک علامت نشان داده اند. اما در یک سنگ مرزی متعلق به زمان نَزیماروتّاش ( 1341ـ 1316 ق م ) ، پادشاه کاسی ، از شهر پلاری در ساحل «نهر شَرّی » در ناحیه بگدادی نام برده شده است ( مورگان ، ج 1، ص 86ـ92 ) . این نکته با ذکر مکرّر بگدثا در تلمود، قرائت «بگ » را قابل قبولتر می سازد ( اوبرمایر ، ص 147
به بعد؛ جودائیکا ، ذیل ماده ) . سنگ مزار دیگری متعلق به عهد سلطنت مردوک بلادان ، پادشاه بابل ( 1208ـ1195ق م ) ، از شهر بغداد یاد می کند ( مورگان ، ج 3، ص 32ـ39 ) . اَدَد ـ نِراری دوم ( 911ـ891ق م ) چندین محل از جمله بگدا ( دو ) را غارت کرد. در قرن هشتم پیش از میلاد، بغداد تبدیل به اقامتگاهی آرامی شد. تِگلات پِلاسر سوم ( 745ـ727ق م ) از بگدادو در پیوند با قبیله ای آرامی یاد می کند ( دلیچ ، ص 238 ) .
بنابراین ، منشأ این نام روشن نیست . اینکه ایرانیان درحدود قرن هشتم پیش از میلاد بغ را به معنای خدا به کار می برده اند، یا در نام افراد به کار می رفته ، وضع را تغییر نمی دهد ( " دایره المعارف تخصصی آشورشناسی " ، ج 1، ص 341 ) . منصور ( حک: 136ـ158 ) شهر خود را مدینه السّلام ( شهر صلح ) نامید، که اشاره ای به بهشت است ( انعام : 127؛ یونس : 25 ) . این نامی رسمی بود که در اسناد، سکّه ها و اوزان و مانند آنها ظاهر می شد. صورتهای دیگر این نام بویژه بُغدان و نامهایی مانند مدینه ابی جعفر، مدینه المنصور، مدینه الخلفاء و الزوراء نیز به کار می رفته است ( ابن فقیه ، گ 29 پ ؛ یاقوت حموی ، ج 1، ص 678؛ ابن رسته ، همانجا ) . ظاهراً زوراء، همان گونه که در الفخری آمده ، نامی قدیمی بوده است ( ابن طقطقی ، ص 145؛ رجوع کنید به حمدالله مستوفی ، ص 41. برای توضیحات بعدی رجوع کنید به مسعودی ، التنبیه ، ص 312؛ یاقوت حموی ، ج 2، ص 954 ) . مؤلّفان مسلمان می نویسند که منصور شهر خود را در محلی ساخت که از دوره پیش از اسلام سکونتگاههای بسیاری در آنجا وجود داشته و مهمترین آنها دهکده بغداد ( رجوع کنید به طبری ، سلسله اول ، ص 2067، سلسله سوم ، ص 277؛ ابن جوزی ، مناقب ، ص 7؛ یعقوبی ، 1892، ص 237 ) ، در ساحل غربی دجله
در شمال صَراه ( طبری ، سلسله سوم ، ص 277 ) بوده است . بعضی آن را همان روستای بادوریا می دانند و به بازار سالانه آن اشاره می کنند ( خطیب بغدادی ، ج 1، ص 25ـ27؛ ابن جوزی ، همان ، ص 6؛ یعقوبی ، همان ، ص 275 ) که روشن می سازدچرا کرخ بعدها محلّه بازرگانان شد. شماری از سکونتگاههای پیشین ، بویژه آرامی ، در بخش غربی در مجاورت کرخ قرار داشت . در میان اینها، خَطّابیه ( نزدیک باب الشام ) و شَرَفانیّه و در شمال آن وَرْدانیّه بود که در محلّه حربیّه قرار داشت ، و صونایا نزدیک ملتقای صراه با دجله ( بعداً العتیقه ) ، و قَطُفتادر گوشه ای که نهر رُفَیل به دجله می ریزد، و بَراثا * در جایی که نهر کَرخایه از نهر عیسی منشعب می شود واقع بود. سه کوچ نشین کوچک ، یعنی سال ، وَرْثالا ( بعدها محلّه قَلاّعین ) و بَناوْرا، در میان شهر کرخایه و صراه قرار داشت . نام کرخ ( در آرامی کرخه به معنای شهر مستحکم است ) خود از نام دهکده ای کهن گرفته شده است که بنابه روایات ایرانی به شاپور دوم ( 309ـ379 میلادی ) نسبت داده می شود ( حمدالله مستوفی ، ص 40؛ رجوع کنید به طبری ، سلسله سوم ، ص 278ـ279؛ ابن اثیر، ج 2، ص 342ـ343؛ یاقوت حموی ، ج 3، ص 613؛ ابن جوزی ، همان ، ص 7 ) .
به گفته گزنفون ، هخامنشیان باغهای وسیعی در ناحیه بغداد ( در سِتّاکه ) داشته اند. مؤلّفان مسلمان به دو باغ از این باغها اشاره می کنند ( رجوع کنید به حمدالله مستوفی ، همانجا ) . نزدیک دهانه نهرعیسی ، قصری ساسانی ( قصر شاپور ) قرار داشت ، و منصور بعدها پلی در آنجا ساخت . قنطره قدیمی ( القنطره العتیقه ) بر روی نهرصراه ، در جنوب غربی دروازه کوفه ، متعلق به دوره ساسانی بود. در بخش شرقی ، سوق الثلاثا و قبرستان خیزران متعلّق به دوره قبل از اسلام بود؛ در این منطقه تعدادی دیر قرار داشت که متعلق به عصر جاهلی بود؛ مانند دیر مارفثیون ( الدیرالعتیق ) ، محلّی که قصر خالد در آنجا بنا شد، دیر . . .
... [مشاهده متن کامل]
بعضی دیگر منشأ آن را آرامی و به معنای «جایگاه یا محلّ گوسفندان » می دانند ( ی . غنیمه و ا. کرملی در لغه العرب ، ج 4، ص 27، ج 6، ص 748؛ اشاره طبری ، سلسله سوم ، ص 277، به سوق البقر در محل بغداد ملاحظه شود ) . دلیچ ( ص 206، 238 ) ، بدون اینکه به معنای آن اشاره کند طرفدار منشأ آرامی برای آن است .
در یک سند قضایی عهد حمورابی ( 1800 پیش از میلاد ) ، نام شهر بگدادو آمده است ( شر ، ش 197 ) که نشان می دهد این نام پیش از حمورابی و قطعاً پیش از هرگونه نفوذ ایرانی به کار می رفته است . بَغ و حُو را با یک علامت نشان داده اند. اما در یک سنگ مرزی متعلق به زمان نَزیماروتّاش ( 1341ـ 1316 ق م ) ، پادشاه کاسی ، از شهر پلاری در ساحل «نهر شَرّی » در ناحیه بگدادی نام برده شده است ( مورگان ، ج 1، ص 86ـ92 ) . این نکته با ذکر مکرّر بگدثا در تلمود، قرائت «بگ » را قابل قبولتر می سازد ( اوبرمایر ، ص 147
به بعد؛ جودائیکا ، ذیل ماده ) . سنگ مزار دیگری متعلق به عهد سلطنت مردوک بلادان ، پادشاه بابل ( 1208ـ1195ق م ) ، از شهر بغداد یاد می کند ( مورگان ، ج 3، ص 32ـ39 ) . اَدَد ـ نِراری دوم ( 911ـ891ق م ) چندین محل از جمله بگدا ( دو ) را غارت کرد. در قرن هشتم پیش از میلاد، بغداد تبدیل به اقامتگاهی آرامی شد. تِگلات پِلاسر سوم ( 745ـ727ق م ) از بگدادو در پیوند با قبیله ای آرامی یاد می کند ( دلیچ ، ص 238 ) .
بنابراین ، منشأ این نام روشن نیست . اینکه ایرانیان درحدود قرن هشتم پیش از میلاد بغ را به معنای خدا به کار می برده اند، یا در نام افراد به کار می رفته ، وضع را تغییر نمی دهد ( " دایره المعارف تخصصی آشورشناسی " ، ج 1، ص 341 ) . منصور ( حک: 136ـ158 ) شهر خود را مدینه السّلام ( شهر صلح ) نامید، که اشاره ای به بهشت است ( انعام : 127؛ یونس : 25 ) . این نامی رسمی بود که در اسناد، سکّه ها و اوزان و مانند آنها ظاهر می شد. صورتهای دیگر این نام بویژه بُغدان و نامهایی مانند مدینه ابی جعفر، مدینه المنصور، مدینه الخلفاء و الزوراء نیز به کار می رفته است ( ابن فقیه ، گ 29 پ ؛ یاقوت حموی ، ج 1، ص 678؛ ابن رسته ، همانجا ) . ظاهراً زوراء، همان گونه که در الفخری آمده ، نامی قدیمی بوده است ( ابن طقطقی ، ص 145؛ رجوع کنید به حمدالله مستوفی ، ص 41. برای توضیحات بعدی رجوع کنید به مسعودی ، التنبیه ، ص 312؛ یاقوت حموی ، ج 2، ص 954 ) . مؤلّفان مسلمان می نویسند که منصور شهر خود را در محلی ساخت که از دوره پیش از اسلام سکونتگاههای بسیاری در آنجا وجود داشته و مهمترین آنها دهکده بغداد ( رجوع کنید به طبری ، سلسله اول ، ص 2067، سلسله سوم ، ص 277؛ ابن جوزی ، مناقب ، ص 7؛ یعقوبی ، 1892، ص 237 ) ، در ساحل غربی دجله
در شمال صَراه ( طبری ، سلسله سوم ، ص 277 ) بوده است . بعضی آن را همان روستای بادوریا می دانند و به بازار سالانه آن اشاره می کنند ( خطیب بغدادی ، ج 1، ص 25ـ27؛ ابن جوزی ، همان ، ص 6؛ یعقوبی ، همان ، ص 275 ) که روشن می سازدچرا کرخ بعدها محلّه بازرگانان شد. شماری از سکونتگاههای پیشین ، بویژه آرامی ، در بخش غربی در مجاورت کرخ قرار داشت . در میان اینها، خَطّابیه ( نزدیک باب الشام ) و شَرَفانیّه و در شمال آن وَرْدانیّه بود که در محلّه حربیّه قرار داشت ، و صونایا نزدیک ملتقای صراه با دجله ( بعداً العتیقه ) ، و قَطُفتادر گوشه ای که نهر رُفَیل به دجله می ریزد، و بَراثا * در جایی که نهر کَرخایه از نهر عیسی منشعب می شود واقع بود. سه کوچ نشین کوچک ، یعنی سال ، وَرْثالا ( بعدها محلّه قَلاّعین ) و بَناوْرا، در میان شهر کرخایه و صراه قرار داشت . نام کرخ ( در آرامی کرخه به معنای شهر مستحکم است ) خود از نام دهکده ای کهن گرفته شده است که بنابه روایات ایرانی به شاپور دوم ( 309ـ379 میلادی ) نسبت داده می شود ( حمدالله مستوفی ، ص 40؛ رجوع کنید به طبری ، سلسله سوم ، ص 278ـ279؛ ابن اثیر، ج 2، ص 342ـ343؛ یاقوت حموی ، ج 3، ص 613؛ ابن جوزی ، همان ، ص 7 ) .
به گفته گزنفون ، هخامنشیان باغهای وسیعی در ناحیه بغداد ( در سِتّاکه ) داشته اند. مؤلّفان مسلمان به دو باغ از این باغها اشاره می کنند ( رجوع کنید به حمدالله مستوفی ، همانجا ) . نزدیک دهانه نهرعیسی ، قصری ساسانی ( قصر شاپور ) قرار داشت ، و منصور بعدها پلی در آنجا ساخت . قنطره قدیمی ( القنطره العتیقه ) بر روی نهرصراه ، در جنوب غربی دروازه کوفه ، متعلق به دوره ساسانی بود. در بخش شرقی ، سوق الثلاثا و قبرستان خیزران متعلّق به دوره قبل از اسلام بود؛ در این منطقه تعدادی دیر قرار داشت که متعلق به عصر جاهلی بود؛ مانند دیر مارفثیون ( الدیرالعتیق ) ، محلّی که قصر خالد در آنجا بنا شد، دیر . . .
بغ داده، ، هدیه از سوی خدا. . . نامی پارسی ست که در زمان رونق دین زرتشت به این شهر داده شد.
بَغداد بزرگ ترین شهر عراق مرکز استان بغداد و پایتخت این کشور است که در مرکز آن قرار دارد. این شهر را دومین شهر بزرگ جنوب غربی آسیا بعد از تهران دانسته اند.
در سال ۲۰۱۲ بغداد با کسب رتبه ۲۲۱ عنوان بدترین شهر دنیا برای زندگی را به خود اختصاص داد. شرایط بد امنیتی یکی از مهمترین دلایل کسب این رتبه بوده است. [۱]
... [مشاهده متن کامل]
محتویات [نمایش]
نام [ویرایش]
بَغداد واژه ای است به زبان پهلوی به معنای خُداداده. این واژه پیش از اینکه بر این شهر گذارده شود در اوستا به گونه صفت آورده شده بود. این واژه در اوستا به ریخت بغوداته bağō - dâta و به همان معنا در بخش هایی از اوستا از آن دسته وندیداد آورده شده است. در پارسی میانه این واژه باز به همان معنا و اینبار به ریخت بَغ دات آورده شده است. نام های دیگری نیز با همین شکل ساخته شده است مانند خداداد، مهرداد، تیرداد، یا الله داد، محمدداد، علی داد و «بغ» یعنی خدا چنانکه به پادشاهان چین «بغ پور» و به شکل معرب آن فغفور میگفته اند؛ و نامهای دو مکان «بجستان» و «بیستون» نیز هردو دگریدهٔ «بغستان» است.
برخی دیگر از زبان شناسان عقیده دارند بغداد از دو کلمه بغ مخفف باغ و داد مخفف دادار به معنی ایزد و پروردگار تشکیل شده است و بغداد به معنی باغ خدا است.
اگرچه در خصوص ریشه های ایرانی هیچ شبهه ای وجود ندارد، کلمه بغداد دو نوع ریشه اصلی متفاوت داشته است. قابل اطمینان ترین موردی که توافق بیشتری بروی آن گردیده لفظی است که از ترکیب کردی باستان با نام «باگا» ( =بت، خدا ) +داتا ( =معلوم مسلم ) بوجود آمده که کلمه فارسی میانه «بگدات / بگداد» ( = داده شده توسط خداوند ) از آن گرفته شده؛ و سرانجام به کلمه فارسی امروزی و عربی «بغداد» تغییر یافته است. ریشه دیگر نیز از فارسی «باگ – داد» یا «بگ - دا - دو» ( ترجمه «باغ خداوند» ) گرفته شده است. در عین حال، برخی اقلیت ها اعتقاد دارند که این نام از عبارت آرامی گوسفند اخذ شده است.
مرکز این شهر در دروهٔ عباسیان «مدینةالسلام» نامیده می شد. [۲]
تاریخ [ویرایش]
پایتخت ساسانیان شهر تیسفون در نزدیکی بغداد در عراق امروزی بود. در آن زمان بغداد نام منطقهٔ کوچکی در نزدیکی تیسفون بود. خود نام «بغداد» نامی ایرانی است که در زمان ساسانیان به آن منطقه نهاده شد. نام بغداد از دو بخش بغ و داد ساخته شده. بغ به معنای خداست. پس از معنای نام بغداد بخشش خدا یا خداداد به دست می آید. بغداد در روزگار عباسیان به پایتختی برگزیده شد و در همان زمان هم ناماور گشت؛ به گونه ای که نمادی برای سرزمینهای اسلامی سده های میانه بود.
گفته می شود که شهر بغداد در ۳۰ ژوئیه سال ۷۶۲ در کرانه غربی رود دجله توسط عباسیان و در زمان خلیفه المنصور بنیاد شد، به هر رو نام این شهر در متون پیش از اسلام از جمله در تلمود یهودیان نیز ذکر گردیده است. از اینرو شاید بغداد جدید در کنار شهر قدیمی بغداد که در ۵۰ مایلی شمال بابل واقع شده بود، ساخته شده است. این شهر جایگزین تیسفون پایتخت شاهنشاهی ایران و دمشق پایتخت امپراتوری اموی شد.
با سرنگونی عباسیان به دست مغول ها بغداد نیز ویران و مردمش کشتار شدند. در سالهای دورتر بغداد و پیرامون آن میان ترکمانان و عثمانیان و آنگاه صفویان دست به دست می شد. سرانجام به عنوان بخشی از عثمانی شناخته شد تا اینکه پس از جنگ جهانی دوم و تکه تکه شدن عثمانی زیر نظر انگلیسی ها به عنوان مرکز کشور تازه ساز عراق درآمد.
نقشه شهر [ویرایش]
منصور عباسی برای طراحی این شهر از دو طرح استفاده کرد. طرح نخست از نوبخت معمار ایرانی و طرح دوم از ماشاءالله، یک یهودی سابق از اهالی خراسان در ایران بود.
بغداد بصورت دایره ای با قطر ۲ کیلومتر طراحی شد که این شهر را به عنوان ""شهر گرد"" معروف ساخت. طراحی اولیه نشانگر یک حلقه از ساختمان های مسکونی و تجاری بود که در کنار دیوارهای داخل شهر ساخته شده بودند، ولی در هنگام ساخت حلقه ای دیگر در داخل حلقه اصلی ساخته شد. [۳] در مرکز شهر ساختمانهای مسجد و همچنین قرارگاه مرکزی سربازان قرار داشت. هدف از ساخت و کاربری قسمت خالی مرکز شهر ناشناخته است. اساس طراحی دایره شکل شهر دقیقاً بر پایه طراحی شهرسازی ساسانیان است. طرح شهر بغداد کپی برداری از نقشه و طرح شهر ساسانی گور ( فیروزآباد کنونی ) است.
اعتقاد عمومی بر آن است که بغداد در طی سال های ۷۷۵ تا ۹۳۵ میلادی بزرگ ترین شهر جهان بوده است. این شهر احتمالاً اولین شهر بالای یک میلیون نفری دنیا نیز بوده است. [۴]
بعقوبه سامرا
فلوجه. رمادی
بغداد
کوت حله. کربلا
یک مرکز جهت فرا گیری علوم [ویرایش]
در حدود یک نسل از پیدایش بغداد، این شهر به قطب علم آموزی و تجارت تبدیل گشت. خانه حکمت نام موسسه ای بود که به امر ترجمه متون یونانی، فارسی میانه و سریانی اختصاص یافته بود. برمکیان خاندان با نفوذی بودند که وظیفه آنان گرد آوردن تحصیل کردگان از دانشگاه گندی شاپور ایران و معرفی یونانیان و علوم هند به جهان عرب بود. برخی معتقدند که جمعیت ساکنین این شهر بیش از یک میلیون نفر بوده و این در حالیست که برخی دیگر فقط به وجود بخشی از این تعداد اعتقاد دارند. در این دوران محل بسیاری از داستان های شهرزاد از سری داستان های «هزار و یک شب» در بغداد بوده است.
اولین مهاجمان [ویرایش]
در قرن نهم، جمعیت این شهر بین ۳۰۰۰۰۰ الی ۵۰۰۰۰۰ نفر بوده است. رشد چشمگیر بغداد در دوران ابتدائی شکل گیری آن، بواسطه برخی عوامل کاهش یافت. این عوامل عبارت بودند از مشکلات موجود با خلیفه گری شامل برگرداندن پایتخت به سامرا ( در خلال سال های ۸۰۸ اند امدش؛ ۸۱۹ و ۸۳۶ اند امدش؛ ۸۹۲ ) ، ضرر و زیان استان های غربی و شرق دور، دوران تسلط سیاسی بویهی های ایرانی ( در خلال سال های ۹۴۵ اند امدش؛ ۱۰۵۵ ) ترک های سلجوقی ( در خلال سال های ۱۰۵۵ اند امدش؛ ۱۱۳۵ ) . با وجود این مسائل، بغداد موقعیت خود به عنوان قطب های فرهنگی و بازرگانی جهان اسلام ر . . .
در سال ۲۰۱۲ بغداد با کسب رتبه ۲۲۱ عنوان بدترین شهر دنیا برای زندگی را به خود اختصاص داد. شرایط بد امنیتی یکی از مهمترین دلایل کسب این رتبه بوده است. [۱]
... [مشاهده متن کامل]
محتویات [نمایش]
نام [ویرایش]
بَغداد واژه ای است به زبان پهلوی به معنای خُداداده. این واژه پیش از اینکه بر این شهر گذارده شود در اوستا به گونه صفت آورده شده بود. این واژه در اوستا به ریخت بغوداته bağō - dâta و به همان معنا در بخش هایی از اوستا از آن دسته وندیداد آورده شده است. در پارسی میانه این واژه باز به همان معنا و اینبار به ریخت بَغ دات آورده شده است. نام های دیگری نیز با همین شکل ساخته شده است مانند خداداد، مهرداد، تیرداد، یا الله داد، محمدداد، علی داد و «بغ» یعنی خدا چنانکه به پادشاهان چین «بغ پور» و به شکل معرب آن فغفور میگفته اند؛ و نامهای دو مکان «بجستان» و «بیستون» نیز هردو دگریدهٔ «بغستان» است.
برخی دیگر از زبان شناسان عقیده دارند بغداد از دو کلمه بغ مخفف باغ و داد مخفف دادار به معنی ایزد و پروردگار تشکیل شده است و بغداد به معنی باغ خدا است.
اگرچه در خصوص ریشه های ایرانی هیچ شبهه ای وجود ندارد، کلمه بغداد دو نوع ریشه اصلی متفاوت داشته است. قابل اطمینان ترین موردی که توافق بیشتری بروی آن گردیده لفظی است که از ترکیب کردی باستان با نام «باگا» ( =بت، خدا ) +داتا ( =معلوم مسلم ) بوجود آمده که کلمه فارسی میانه «بگدات / بگداد» ( = داده شده توسط خداوند ) از آن گرفته شده؛ و سرانجام به کلمه فارسی امروزی و عربی «بغداد» تغییر یافته است. ریشه دیگر نیز از فارسی «باگ – داد» یا «بگ - دا - دو» ( ترجمه «باغ خداوند» ) گرفته شده است. در عین حال، برخی اقلیت ها اعتقاد دارند که این نام از عبارت آرامی گوسفند اخذ شده است.
مرکز این شهر در دروهٔ عباسیان «مدینةالسلام» نامیده می شد. [۲]
تاریخ [ویرایش]
پایتخت ساسانیان شهر تیسفون در نزدیکی بغداد در عراق امروزی بود. در آن زمان بغداد نام منطقهٔ کوچکی در نزدیکی تیسفون بود. خود نام «بغداد» نامی ایرانی است که در زمان ساسانیان به آن منطقه نهاده شد. نام بغداد از دو بخش بغ و داد ساخته شده. بغ به معنای خداست. پس از معنای نام بغداد بخشش خدا یا خداداد به دست می آید. بغداد در روزگار عباسیان به پایتختی برگزیده شد و در همان زمان هم ناماور گشت؛ به گونه ای که نمادی برای سرزمینهای اسلامی سده های میانه بود.
گفته می شود که شهر بغداد در ۳۰ ژوئیه سال ۷۶۲ در کرانه غربی رود دجله توسط عباسیان و در زمان خلیفه المنصور بنیاد شد، به هر رو نام این شهر در متون پیش از اسلام از جمله در تلمود یهودیان نیز ذکر گردیده است. از اینرو شاید بغداد جدید در کنار شهر قدیمی بغداد که در ۵۰ مایلی شمال بابل واقع شده بود، ساخته شده است. این شهر جایگزین تیسفون پایتخت شاهنشاهی ایران و دمشق پایتخت امپراتوری اموی شد.
با سرنگونی عباسیان به دست مغول ها بغداد نیز ویران و مردمش کشتار شدند. در سالهای دورتر بغداد و پیرامون آن میان ترکمانان و عثمانیان و آنگاه صفویان دست به دست می شد. سرانجام به عنوان بخشی از عثمانی شناخته شد تا اینکه پس از جنگ جهانی دوم و تکه تکه شدن عثمانی زیر نظر انگلیسی ها به عنوان مرکز کشور تازه ساز عراق درآمد.
نقشه شهر [ویرایش]
منصور عباسی برای طراحی این شهر از دو طرح استفاده کرد. طرح نخست از نوبخت معمار ایرانی و طرح دوم از ماشاءالله، یک یهودی سابق از اهالی خراسان در ایران بود.
بغداد بصورت دایره ای با قطر ۲ کیلومتر طراحی شد که این شهر را به عنوان ""شهر گرد"" معروف ساخت. طراحی اولیه نشانگر یک حلقه از ساختمان های مسکونی و تجاری بود که در کنار دیوارهای داخل شهر ساخته شده بودند، ولی در هنگام ساخت حلقه ای دیگر در داخل حلقه اصلی ساخته شد. [۳] در مرکز شهر ساختمانهای مسجد و همچنین قرارگاه مرکزی سربازان قرار داشت. هدف از ساخت و کاربری قسمت خالی مرکز شهر ناشناخته است. اساس طراحی دایره شکل شهر دقیقاً بر پایه طراحی شهرسازی ساسانیان است. طرح شهر بغداد کپی برداری از نقشه و طرح شهر ساسانی گور ( فیروزآباد کنونی ) است.
اعتقاد عمومی بر آن است که بغداد در طی سال های ۷۷۵ تا ۹۳۵ میلادی بزرگ ترین شهر جهان بوده است. این شهر احتمالاً اولین شهر بالای یک میلیون نفری دنیا نیز بوده است. [۴]
بعقوبه سامرا
فلوجه. رمادی
بغداد
کوت حله. کربلا
یک مرکز جهت فرا گیری علوم [ویرایش]
در حدود یک نسل از پیدایش بغداد، این شهر به قطب علم آموزی و تجارت تبدیل گشت. خانه حکمت نام موسسه ای بود که به امر ترجمه متون یونانی، فارسی میانه و سریانی اختصاص یافته بود. برمکیان خاندان با نفوذی بودند که وظیفه آنان گرد آوردن تحصیل کردگان از دانشگاه گندی شاپور ایران و معرفی یونانیان و علوم هند به جهان عرب بود. برخی معتقدند که جمعیت ساکنین این شهر بیش از یک میلیون نفر بوده و این در حالیست که برخی دیگر فقط به وجود بخشی از این تعداد اعتقاد دارند. در این دوران محل بسیاری از داستان های شهرزاد از سری داستان های «هزار و یک شب» در بغداد بوده است.
اولین مهاجمان [ویرایش]
در قرن نهم، جمعیت این شهر بین ۳۰۰۰۰۰ الی ۵۰۰۰۰۰ نفر بوده است. رشد چشمگیر بغداد در دوران ابتدائی شکل گیری آن، بواسطه برخی عوامل کاهش یافت. این عوامل عبارت بودند از مشکلات موجود با خلیفه گری شامل برگرداندن پایتخت به سامرا ( در خلال سال های ۸۰۸ اند امدش؛ ۸۱۹ و ۸۳۶ اند امدش؛ ۸۹۲ ) ، ضرر و زیان استان های غربی و شرق دور، دوران تسلط سیاسی بویهی های ایرانی ( در خلال سال های ۹۴۵ اند امدش؛ ۱۰۵۵ ) ترک های سلجوقی ( در خلال سال های ۱۰۵۵ اند امدش؛ ۱۱۳۵ ) . با وجود این مسائل، بغداد موقعیت خود به عنوان قطب های فرهنگی و بازرگانی جهان اسلام ر . . .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)