بعید

/ba~id/

    far
    remote
    improbable
    unlikely
    afield
    distant
    far-fetched
    long
    outside
    outer
    [fig.] improbable

فارسی به انگلیسی

بعید نمی دانم که
i should not be surprised if

مترادف ها

far (صفت)
دور دست، بعید

unlikely (صفت)
قابل اعتراض، بعید، غیر جذاب، غیر محتمل

remote (صفت)
دور، کم، جزئی، دور دست، بعید

farfetched (صفت)
بعید، شبیه بعید

unseemly (صفت)
نا شایسته، بعید، بد منظر، نا زیبا

پیشنهاد کاربران

درود. در کرمانی بعید نیست میشود نوببا نیست .
دیر نمود ( دور نمود ) :بعیدالوقوع
خود واژه "بَعید" در عربی برابر "دور" است و در پارسی برابر "نشدنی" می باشد.
برخی دوستان "دور از دهن" را پیشنهاد دادند که بسیار شایسته است ولی خب "ذِهن" واژه ای "عربی" یا بهتر بگویم "مُعَرَب" واژه "زین" در پارسی است.
...
[مشاهده متن کامل]

دو کار می توانیم بکنیم:
1 - بگوییم "دور از زین"
2 - برابر "ذهن" را بیابیم.
می توان به جای "ذِهن" گفت "یاد، مَنِش".
پس به جای "دور از ذهن" می توان گفت "دور از زین، دور از یاد، دور از مَنِش"
همچنین دوستان واژه "باورنکردنی" را پیشنهاد دادند که خب از نگاه من بهترین برابر برای این واژه است.
پس به جای "بعید" بگوییم "باورنکردنی، نشدنی، دور از زین، دور از مَنِش"
بدرود!

Above
دور، کم گمان
واژه بعید
معادل ابجد 86
تعداد حروف 4
تلفظ ba'id
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [عربی]
مختصات ( بَ ) [ ع . ] ( ص . )
آواشناسی ba'id
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
Out of character
Out of character for sb
Far - fetched
دور از انتظار
unlikely
یعنی راست که مخالف یسار میباشد
در گفتار لری :
مُشگُل= بعید، دور از نظر و ذهن، دور از گمان
در گفتار لری جمله هایی را به شکل زیر بکار می برند :
مُشگُلم فلانی بیاید =من فکر نمی کنم که فلانی بیاید یا بعید می دانم فلانی بیاید یا سخت می دانم فلانی بیاید.
...
[مشاهده متن کامل]

مُشگُل بروم = بعید است ( فکر نمی کنم ) بروم.
بکار بردن این واژه به این شکل در جمله جالب است که نشان از باستانی بودن آن در گفتار لری است.

باورنکردنی ( با اندک چشم پوشی درخور )
پرت، دور، دورافتاده، متباعد، بیگانه، نامحتمل، غیرمحتمل، مستبعد، باورنکردنی، دورازذهن، دور از انتظار، خلاف، ناروا
دور
دورادور
این واژه عربی است و پارسی آن این واژه های پهلوی می باشد:
آناب، اَریک
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس