بعضی

/ba~zi/

    some

فارسی به انگلیسی

بعضی ها
some

مترادف ها

some (ضمير)
کسی، بعضی، بعض، برخی از، برخی، چندتا، شخص یا چیز معینی

certain (ضمير)
بعضی، بعض

پیشنهاد کاربران

زبان کُردی: هَندِیک، بِرِیگ، بِرِیک، بِرِی
گاهی، گاهاً
برخی
جمعی
جمعی از سربازان به گیلان رفتند
یک چند
شماری اندک
تکه ای
بریده ای
برخی، پاره ای، گروهی

بَعضی
این واژه پارسی و اَرَبیده و بر پایه دستگاه آوایی زبان اَرَبی دگریده و با وات " ع و ض" نوشته و گفته شده است ؛ اَسل آن از کارواژه ی بیزیدن و بیختن ( بیز ، بیخ : ستاک ) می آید به مینه ی جدا کردن ، برخه کردن ، بخش کردن ، بَهر کردن ، وقتی برای نمونه می گوییم بَعضی از گیاهان = بَرخی یا بیزی یا بَزی از گیاهان که آن را از دیگر ها جدا ساخته ایم ؛ هم چنان در پارسی : آردبیز به مینه ی ابزار اَلَک کردن و جدا کردن ؛ و در انگلیسی هم ریشه با واژه ی base = بیخ یا بیز چیزی بدین گونه که :
...
[مشاهده متن کامل]

چیزی که جدا شده و دیگر نمی توان از آن چیزی را جدا کرد، که در پارسی نو به پایگاه ترانویسی ( ترجمه ) شده است . پیش نهاد :
این واژه را می توان به چهر کهن آن " بیز" یا پارسی نو "بَز"
با وات " اَ " کِشیده به کار بُرد .

some
واژه اربیشده ی بعضی که در لغتنامه پارسی به شکل باسی bāsī* ثبت شده از لغت بئزو batzu ( k ) ** در زبان باسک به مانای برخی some ساخته شده که در آن bat به مانای یک one و - tzu پسوند جَم است. بدینسان بئز و بئزی ( بئز ی مانند برخ و برخی ) نشان میدهند که واژگان بعض و بعضی ریشه در زبانهای ایرانی دارند.
...
[مشاهده متن کامل]

پیرسها ( منابع ) :
*A Vocabulary Persian, Arabic and English edited by Charles Wilkins
**The History of Basque by R. L. Trask

لختی

هرازچندی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس