postdate
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
سپس، بعد از آن، بعدا، پس از ان
سپس، بعد از آن، بعدا، پس از ان، پس
بعدا، پیروان، به دنبال آن، در تعقیب ان
پیشنهاد کاربران
لری بختیاری
پِسین، دیندا:بعد، بعدا
پِسین، دیندا:بعد، بعدا
بعدا: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
اوسپار uspār ( سغدی: uskpār )
اوسپار uspār ( سغدی: uskpār )
پس: بعد.
پسان: بعدا.
۱ - تو برو سون دوکان، باز من پسان می آیم: تو برو سون دوکان، ( بعد ) من ( بعدا ) می آیم.
پسان: بعدا.
۱ - تو برو سون دوکان، باز من پسان می آیم: تو برو سون دوکان، ( بعد ) من ( بعدا ) می آیم.
یه وخت دیگه
مقابل قبلا ، زمانی دیگر
بعدا عربی پسان پارسی
در گویش دری پارسی بجای بعدا از پسان استفاده می کنند
در گویش دری پارسی بجای بعدا از پسان استفاده می کنند
سپس تر. [ س ِ پ َ ت َ ] ( ص تفضیلی ، ق مرکب ) پستر و عقب تر و دورتر. ( ناظم الاطباء ) . کمی بعد. بعدتر : و آن داروهای تلخ است ، بعضی گرم است و بعضی سرد و سپس تر یاد کرده آید. ( ذخیره ٔخوارزمشاهی ) . و
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
فرق میان ذات الجنب و ذات الکبد سپس تریاد کرده آید. ( ذخیره خوارزمشاهی ) . علاج قی در گفتار دهم که علاج معده است یاد آمده است و علاج اسهال سپس تر در جایگاهش یاد کرده آید. ( ذخیره خوارزمشاهی ) .
بعدها
دیگر دم
قبلا: پیشتر، در گذشته
بعدا: پستر، در آینده
بعدا: پستر، در آینده
باشه برای یه وخت ( زمان ) دیگه
پسین تر/پسین ترها
پسین تر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)