labyrinth of the ear
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
شکم، بطن
شکم، بطن، رحم، زهدان، بچه دان
بطن
بطن، میل، اشتها، معده، سیرابی
بطن، معده
پیشنهاد کاربران
بطن. [ ب َ ] ( ع اِ ) شکم. خلاف ظهر ( مذکر است ) . ج ، اَبْطُن و بُطنان و بُطون. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) . شکم انسان و حیوان. ( فرهنگ نظام ) . شکم. ( آنندراج ) ( مؤید الفضلاء ) ( ترجمان علامه جرجانی ص 27 ) ( مهذب الاسماء ) ( غیاث ) . خلاف ظهر و آن مذکر است و گویندتأنیث آن لغتی است. ( از اقرب الموارد ) : فمنهم من یمشی علی بطنه. ( قرآن 45/24 ) . للبث فی بطنه. ( قرآن 144/37 ) . || شکم. ( ناظم الاطباء ) :
... [مشاهده متن کامل]
یونان که بود مادر یونس ز بطن حوت
یادی نکرد و کرد ز عصمت جهان بخود
تا تازه کرد یاد اوایل بدین خویش
تا زنده کرد مذهب یونانیان بخود.
منبع. لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
یونان که بود مادر یونس ز بطن حوت
یادی نکرد و کرد ز عصمت جهان بخود
تا تازه کرد یاد اوایل بدین خویش
تا زنده کرد مذهب یونانیان بخود.
منبع. لغت نامه دهخدا
شکم
معده
عمق
اعضای داخلی بدن انسان:
spinal cord ( سپاینِل کُرد ) : نخاع
uvula ( یوویِلا ) : زبان کوچک
pharynx ( فَرینکس ) : حلق
tonsil ( تانسل ) : لوزه
larynx ( لَرینکس ) : حنجره
... [مشاهده متن کامل]
gullet/ oesophagus/ esophagus ( ایسافِگِس ) : مری
pancreas ( پَنکریِس ) : پانکراس
windpipe / trachea ( ویندپایپ/ترِیکیا ) : نای
bronchus ( برانکِس ) : نایچه /نایژه
bile duct ( بایل داکت ) : مجرای صفرا
gallbladder ( گال بلَدِر ) کیسه صفرا
bladder : مثانه
duodenum ( دواِدینِم ) : اثنا عشر/دوازدهه
large intestine : روده بزرگ
small intestine : روده کوچک
abdomen ( اَبدِمِن ) : شکم
ventricle ( وِنتریکِل ) : بطن
parotid gland ( پِراتید گلَند ) : غده بناگوشی
spleen ( سپلین ) : طحال
liver ( لیوِر ) : کبد
stomach ( ستامِک ) : معده
appendix ( اِپِندیکس ) : آپاندیس
spinal cord ( سپاینِل کُرد ) : نخاع
uvula ( یوویِلا ) : زبان کوچک
pharynx ( فَرینکس ) : حلق
tonsil ( تانسل ) : لوزه
larynx ( لَرینکس ) : حنجره
... [مشاهده متن کامل]
gullet/ oesophagus/ esophagus ( ایسافِگِس ) : مری
pancreas ( پَنکریِس ) : پانکراس
windpipe / trachea ( ویندپایپ/ترِیکیا ) : نای
bronchus ( برانکِس ) : نایچه /نایژه
bile duct ( بایل داکت ) : مجرای صفرا
gallbladder ( گال بلَدِر ) کیسه صفرا
bladder : مثانه
duodenum ( دواِدینِم ) : اثنا عشر/دوازدهه
large intestine : روده بزرگ
small intestine : روده کوچک
abdomen ( اَبدِمِن ) : شکم
ventricle ( وِنتریکِل ) : بطن
parotid gland ( پِراتید گلَند ) : غده بناگوشی
spleen ( سپلین ) : طحال
liver ( لیوِر ) : کبد
stomach ( ستامِک ) : معده
appendix ( اِپِندیکس ) : آپاندیس
درون
ventricle = بطن ( یکی از ۴ حفره قلب انسان )
( بطن ) به معنای شکم ، و در اصل به معنای پنهان است ، دلیل نامیدن شکم به پنهان به این دلیله که غذا رو توی خودش پنهان میکنه، باطن کار :هم به معنای آنچه که پنهان باشه از آن کار نامیده شده و در ظاهر مشخص نیست
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
اشاره دارد، باطن کف ( کف دست ) منظور قسمت، پوشیده دست از داخل است، باطن کف شامل نوک انگشتان و فاصله بین انگشتان نمیشه چون واضح و آشکاره، و باچشمانمون می تونیم اون رو ببینیم، و بکار بردن باطن در قرآن برای خداوند ( نامحدود ) به این دلیله گفته میشه چون از چشمان ما محدود ، و عقل ما محدوده و با چشمامون و عقلمون نمی تونیم خداوندی روکه نامحدوده رو ببینیم و در مورد چگونگی و چیستی او سؤال کنیم پس لفظ باطن مناسب باری تعالاست.