بشکن

/beSkan/

    snap of the fingers
    snapping ones fingers

فارسی به انگلیسی

بشکن بشکن
revelry, dinking-bout

بشکن زدن
snap, to snap ones fingers

مترادف ها

snap (اسم)
چفت، شتاب زدگی، ضربه محکم و ناگهانی، بشکن، قفل کیف و غیره، قالب زنی، گاز ناگهانی سگ، قزن قفلی، گیره فنری، یک گاز، عکس فوری گرفتن

پیشنهاد کاربران

امروزه همگان ازواژه بشکن همان معنی صدای درآمده ازپیچیدن صدای انگشتان دست را که درشادی ها اجرامی شوددریافت می کنند . ولی موضوع به به قراردیگر ایست . این واژه ازدوبخش ب پسوندیا علامت دستوری است که به اول
...
[مشاهده متن کامل]
فعل می پیونددوبه آن حالت دستوری می دهد مثل برو بزن بخورو. . . ولی شکن بمعنی پیچ، جعد، درمو وریسمان وگیسووتاب وشکنج وماننداینها ازجمله دراندام های بدن وگیسو وزلف ومو می باشد . ورقص هم با پیچ وتاب بدن واندام آن وتاباندن مووگیسو همراه است . برای همین درشادیها هنگام رقص علاوه براینکه می گویندبشکن بشکنه بشکن همزمان می گویدن قرش بده تابش بده . لذا درابتدا واژه بشکن برای پیچ وتاب دادن بدن واندام های آن وزلف وگیسوبکارمی رفته وپس ازمحدویت های عملی دستوری یا باوری که برای این عمل ورقصیدن بوجودآمده باتوجه به نزدیکی مفهومی عمل پیچاندن انگشتان به معنی اصلی شکن ومحدودیتهای دستوری یا باوری انجام آن درمفهوم پیچ وتاب اندام ها وگیسووزلف دررقص ورقصیدن با توجه به شرایط حاکم وتداوم آن به مرورمعنی صدای ناشی ازپیچش انگشتان دست جایگزین معنی اصلی بشکن شده است.

بشکن بشکنه بشکن
در گویش شهرستان بهاباد به جای واژه بشکن از کلمه ی تلنگو /Telengoo/ استفاده می شود؛معمولاً این واژه هم با لفظ /زدن/ به کار می رود.