بش


    five
    lock
    mane

پیشنهاد کاربران

بَش یال اسپ است فردوسی در مرگ اسفندیار میفرماید
بریده بَش و دم اسپ سیاه
پشوتن بردی همی نزد شاه
پس تا اینجا در معنی یال اسپ هیچ شکی نیست اما چرا به ظروف چینی بش میگفتند در شرح بعدی تشریح میشود
ایرزاد - این خوش و بش نبوده و خوش و وَش بوده انرا دگرگون کرده اند و وش نیز همان خوش است -
شما پارسی نمیدانید و نمیدانید آز بیشی نیست -
-
بخش را در ملکی گالی و بختیاری و بسیاری جاها بش /بهش ( ه گفته نمیشود بسیار نرم بگویند )
...
[مشاهده متن کامل]

موی گردن اسب و همچنین کاکل ( کاکل هرچیز ) را بش ( با زبر و پیش ) بش/فژ/فش/پش/بج/بز/فز گویند در استان فارس بیشتر بُج/بُش میگویند ( به ریش قالی کاکل هر چیزی میگویند )
همه این واژها پیشتر میانشان� ر � بوده
پرز/پرژ/برش/پرچ/فرژ
نگرید آبی و آن رنگ رخ آبی
پُرز برخاسته زو چون سر مرغابی.
منوچهری
پرز ( parz ) =پرچین، بارو، شاخ و برگ گیاهان خاردار که بهر دیواره یا بر دیوار سنگ وگل برجه مینهند
پرژنگ= مزه -
فَرز و فرزه و فرزگ و پرز وفریس و فریژ و فرش و فریش و ورزگ در ورزقان بچم سبزه و رویدنی بسیار سبز و تازه است

بِش
بِش : چهرِ کهنِ " بیش" است.
در گزشته ها یکی از نام های " بیماری ، مرض " 《بیشی》بوده ، زیرا بیماری از بیشی یا " آز " پدید می آید، با پیشوند نفی کُننده ی " اَ - " اَبیشی = تندرستی ، سلامتی " مینه می دهد .
...
[مشاهده متن کامل]

در زبانزد یا اصطلاح " خوش و بِش " : خوشی و ناخوشی مونه می دهد ، و می خواهد بگوید که دو کَس در باره ی خوشی و ناخوشی گفت و گو می کنند یا در باره ی آسایش ها ، آرامش ها ، آسانی ها و گرفتاری ها و دشواری ها سخن می رانند.

بُشها در زبان فرانسه به حالت تحقیرآمیز یعنی آلمانی ها
آیا بشها با شما خیلی بدرفتاری کردند؟ ممکن است شرح اسارت خودتان را بگوئید؟ ( داستان اسیر فرانسوی صادق هدایت )
بَش ( bash ) در گویش خوانساری فعل امر هست به معنای برو
پنج ترکی
سهم در زبان ملکی گالی بشکرد
به اش
یرایش
Bosh
نوعی باران فصلی در زبان ملکی گالی بشکرد
Bash
سهم در زبان ملکی گالی بشکرد
Bosh
کناره ، حاشیه در زبان ملکی گالی بشکرد
حاشیه ، کناره در زبان ملکی گالی بشکرد
بِش ( Beş ) : در زبان ترکی به معنی عدد پنج است
بُش ( Boş ) :در زبان ترکی به معنی خالی است
کناره ، حاشیه در زبان مُلکی گالی ( زبان بومیان رشته کوه مکران در جنوب شرق کشور )
به زبان ترکی بش یعنی عدد پنج
بُش در شاهنامه نیز به معنی" موی گردن اسب" آمده است:
بُش و یالِ اسپ از کَران تا کَران
بر اندوده مُشک و مَی و زعفَران
با ضمه حرف ب . به معنی کاکل ذرت
بش*بس*::در زبان لری بختیاری به معنی
بهش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس