بسیط

/basit/

    extensive
    vast
    simple
    extent
    stretch
    simle
    [n.] extent
    subtle

مترادف ها

wide (صفت)
وسیع، نامحدود، فراخ، پهناور، پهن، عریض، گشاد، پرت، بسیط، زیاد، کاملا باز

large (صفت)
وسیع، درشت، کامل، فراوان، بزرگ، جامع، لبریز، سترگ، پهن، جادار، بسیط، هنگفت، حجیم

simple (صفت)
ساده، نادان، بی تزویر، فروتن، ناازموده، بسیط، خام، سهل، بی تکلف

comprehensive (صفت)
وسیع، فراگیرنده، جامع، محیط، مشروح، بسیط

extensive (صفت)
وسیع، بزرگ، پهناور، بسیط، کشیده

پیشنهاد کاربران

قابل تقسیم نیست، رکن است
بسیط و یا انحلالی بودن حق قصاص را تعریف کنید
ساده و فروتن
بسیط = آخشیج گونه
بدون ترکیب
حجیم. . . . پهن. . . . باز. . . . گشاد. . . . دلباز. . . . گسترده. . . . فراخ. . . . ساده. . . .
برای روستای بسیط به جهت دارابودن دشتهای فراخ معنی فراخ وگسترده وبه لحاظ داشتن مردمی خالص و ساده
معانی ناب و خالص و ساده را ازبین معانی دیگر میتوان
برگزید .
بنده گرچه دویاسه بار آنهم در کودکی بسیط رادیده ام و
...
[مشاهده متن کامل]

سالیانی ازآن زمان میگذرد ولی صدای آهنگین رود خروشانش هنوز درگوشم طنین اندازه و بوی دشت ومرغزارنش با بوی ناب نمناکی خاک و نانهای محلیش درمشامم هست ومنظره بکرش هنوز در خاطرم جاخوش کرده ، من از آن دیارکهن فقط این خاطره ها و نقلهای
اجدادم را دارم که سالیانیست به رحمت ایزدی رفته اند
من برای تمام رادمردان وشیرزنان آن دیارکه درقید حیاتند
آرزوی سلامتی و برای روح رادمرد آن دیار که نقشی بزرگ وسازنده در آنجا ایفا کرده بزرگ_ جدم مرحوم حاج حسن علیزاده _ رحمت واسعه طلب میکنم

باز - رهایی - روستای دلباز
فراخ ، گشاده
در منطقه هشت رود روستای بسیط یاد وخاطره بزرگ مردوافتخار آن روستا مرحوم حاج حسن علی زاده که روش و منش آن بزرگوار زبان زد خاص وعام می باشد گرامی میداریم ویادگار ایشان کربلای بیان علیزاده را آرزوی سلامتی و طول عمر ایشان را خواستاریم که نعمتی است برای آن روستا

بپرس