بسیج

/basij/

    mobilization
    preparedness
    mobillzation
    [rare.] intention

فارسی به انگلیسی

بسیج زدائی
demobilization

بسیج شدگی
preparation

بسیج شده
embattled

بسیج کردن
equip, mobilize, raise, summon, to mobilize

بسیج کردن شجاعت
muster

مترادف ها

mobilization (اسم)
بسیج

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
بسیجبسیجبسیجبسیج
بسیج یعنی فدایی ملت
بسیج ( Mobilization ) به معنی آمادگی نظامی برای یک حادثه غیر قابل پیش بینی و همچنان به معنی آماده کردن، تهیه کردن و تدارک دیدن میباشد.
آمادگی
آمادگی رزمی ( حمله و یا دفاع از خود در برابر تازش دشمنان )
بسیج:آماده و فراهم شده و ساخته
دکتر کزازی در مورد واژه ی " بسیج" می نویسد : ( ( بسیج به معنی آماده و فراهم شده و ساخته است و در بیت صفتی است جدا افتاده از "چراغ "می تواند بود که "بسیج "ریختی از وسیگ باشد، صفت پساوندی ساخته شده از وس ( =بس ) در پهلوی " ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( چراغی است ؛ مر تیره شب را، بسیچ
به بد ، تا توانی، تو هرگز مپیچ! ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 203 )

بسیج ( MOBILIZATION ) :[اصطلاح جامعه شناسی] "آماده کردن" گروهها برای عمل جمعی.
منبع https://rasekhoon. net

مهیا ، آماده ،
آمادگی رزمی ، مهیا برای دفاع یا حمله ،

واژه " پسیچ " از بن پسیچیدن یک واژه کهن پارسی است و به معنای مهیا کردن و آماده ساختن و فراهم نمودن برای یک کارسترگ رزمی یا رویدادهای پیش بینی نشده ، مانندآفندها ، خشکسالی ها ، کاستی ه و . . . که امروزه بسیج و بسیجی به معنای نیرو آماده مردمی برای انجام کاری های فرا سازمانی و خودجوش بکار برده می شود.